۱۳۹۱ آذر ۵, یکشنبه

گِل مالی برای امام حسین (ع)


گِل مالی برای امام حسین (ع)
..
گِل مالی به سرو صورت و غلطیدن در حوضچه های گِل‌، آیا همدردی با امام حسین (ع) است؟
آیا امام حسین (ع) را در گِل غلطانده بودند که اینان خود را چنین می کنند؟
آیا گِل مالی به سرو صورت‌، عزاداری برای امام حسین (ع) است؟
این رفتار ِ دور از عقل و منطق‌، هم جلوه ای غلط از امام حسین (ع) را نشان می دهد
و هم ارزش او را با این طرفداران و با این کارهای بدور از دلیل‌، پائین می آورد و کم می کند.
آیا زنجیر زدن به پشت ِ شانه ها و کِتف‌، و خونین کردن این جا ها همدردی و عزاداری
برای امام حسین (ع) را نشان می دهد؟
آیا با زخمی کردن کِتف و شانه ها و سینه‌، دردی از امام حسین (ع) کم می شود‌، و
آیا رحمتی برای امام حسین (ع) نوشته می شود؟
اگر چند تا حمد و سوره برای شادی روح امام حسین (ع) بخوانند مفید تر است برای
آن آقا‌، یا زخمی کردن ِ خود و خود را در گِل غلطاندن؟
بقول ِ شاعر‌، ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی ـ‌ این ره که تو میروی به ترکستان است.
.
اگر بچه یه شما‌، پدر‌، مادر‌،‌ برادر‌، خواهر و یا دوست شما زخمی شود‌، شما به جای
این که به او کمک کند‌، شروع می کنید خود را مثل او زخمی کنید که همدردی تان را
نشان بدهید و بگوئید که چون تو زخمی شدی‌،‌ منهم خودم را مثل تو زخمی کردم؟
.
اگر امام حسین (ع) الگوی شماست‌،
آزادگی و مردانگی و شجاعت او و کنار نیامدن با یزید زمان را الگوی خود قرار دهید!
از سخنان امام حسین (ع) است که: اگر دین ندارید لااقل آزاده مرد باشید.
انتخاب راه ِ امام حسین (ع) روح آن بزرگوار را شاد می کند و او می بیند که پیروانی دارد
که راه او را می روند‌، می بیند که خون او درخت ِ آزادی را آبیاری کرده است.
و این درخت‌‌‌‌‌‌‌، شاخ و برگ های بسیار زیاد دارد و میوه داده است‌، پس با غرور به اثری
که از خود بجای گذاشته است نگاه می کند. مانند باغبانی که درختی کاشته و آن
درخت ِ پربار و پر شاخ و برگ را می بیند و به خود افتخار می کند‌‌. از آن باغبان
نامی به جا نمی ماند‌، ولی نام امام حسین (ع) به عنوان آزاد مرد و طرفدار راستی و
درستی در تاریخ ماندگار شده است.
امام حسین را یاری دهید‌،‌ عقیده های او را دنبال کنید‌، با ظلم و حق کشی مبارزه کنید،
به امام حسین (ع) نشان دهید که پیروان راستین و عاقل و کوشای او هستید.
..
سوز
05 آذر 1391 – 25.11.2012 – 11 محرم 1434

۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

عشوه و ساقی

عشوه و ساقی
..
ساقی پیاله ام ، پُر از شراب کن
اندوه را به می ام، چون سراب کن
یاقوت ِ لبت چو لعل ِ شراب‌، کن هدیه ای
بوسی بده، صدقه وار وُ ، ثواب کن
.
آن رقص ِ‌ چرخ ِ‌ کمر در‌، خَم ِ گریز
وآن نگاه ِ گوشه یه چشم ِ غمزه ریز
وان غنچه یه لب، به هنگام ِ نوش
وان عشوه ها یه متبسم وُ، ریز ریز
.
این دل به تقلا فکَند و شور
حالی به بَرَم‌، دارمت چو حور
از ناز ِ گوش ِ چشم، در جای مانده ام
عشق است به بَرَم، غم، فتاده دور
.
عسل ز ِ چشم ِ تو، به رنگ بُوَد خجل
تیر ِ نگاه ِ تو، تیز می رَوَد به دل
درد و سوز  ِ دلم، ز ِ تیر ِ نگاه ِ تو
شیرین نماید وُ خواهم هماره اش به دل
.
ناز ِ مژگان ِ بلند ِ تو، یار می کُشَد
قلب ِ گرفتار ِ مرا، به دنبال می کِشَد
خواهم نگاه ِ محبتی، از تیر ِ نگاه ِ تو
قهر‌، اَر بُوَد همره ِ نگاه، زآر می کُشدَ
..
سوز
۰۶ تیر ۱۳۹۱ -  26.06.2012

نگاه

نگاه
..
نگاه که به خشم آلوده است، یار می کُشَد
لبخند به همرهش که شد، دلدار می کُشَد
یک کم از گوشه یه چشمت، مهربان نگاه
صد حلقه بگوش، در بَرَت‌، دلدار می کِشَد
..
سوز
05  تیر 1391 – 25.06.2012

۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

ریا کاران

ریا کاران
..
من از فراق ِ جانان به جان آمدم کنون
از بساط ِ دین فروشان‌، دوان آمدم برون
گر نیک‌، بر فکر و کَرد و زبان ِ من حاکم است
ظاهر چه باشدم ‌، دین ِ راستین دارم از درون
.
ملّا و آخوند و مفتی‌، به تقوا‌، نما دارد از برون
در پیش ِ مال و هوس اما‌، بیچاره باشد و زبون
با قصه های ِ « خدا فرموده است» به کار است و کوش
تا‌، مال به نام ِ خدا‌، ز ِ دست ِ مردم‌، روان آورد برون
..
سوز
25 اسفند 1389 – 16.03.2011

۱۳۹۱ آبان ۱۱, پنجشنبه

تماس با کنسول


تماس با کنسول
..
روز ها فکر من این است وُ همه شب سخن ام -
که چرا نمی شود‌، به کنسولات زنگ بزنم -
یا که اشغال بُوَد‌، وقت ِ تماس آن تلفن -
بوق ِ آزاد که زد‌، کَس نشنیدست سخنم -
چون پیام گیر نداشت‌، باز نشد حرف بزنم -
تا که ایمیل زدم‌، آدرس ِ آن در صفه اش -
بعد ِ‌ چند روز ندادند جواب تا چه کنم -
مانده ام تا که چه سان‌، حرف به کنسول بزنم -
راه به کنسول دراز است و طویل تا شَهَرَم ** ـ
گر نیایند دو سه تَن بَهر ِ جواب با تلفن -
نکند سود‌، اگر پاره کنم پیرهنم -
گاه‌، دو کشور به تفاوت و زمان‌، تعطیل است -
هر دو تعطیل بر این جاست‌، چه سان چاره کنم؟ -
مُهر ِ‌ کنسول شده، چاره یه من در غربت -
من از این در‌، به که نالم‌، به جز از هم وطنم؟ -
..
سوز
28 شهریور 1391 – 18.09.2012
** شَهَرَم = شهر من