درمان درد
..
با خواندن این شعر از مسعود صدر «درمان درد» سروده شد:
اگر اسکندر آيد فرض واهي
به پوزش خواهي و بر عذرخواهي...
... اگر بين «من» و«ما» پل نسازيم...
... "به جز ما و شما فرياد رس نيست"...
++++ ++++ ++++
درمان درد
..
شود ایران ِ ما، ایران، دوباره
شود هموار، راه، از سنگ ِ خاره
بسی از گنج ِ مان، پیدا شود، باز
وطن، از هم وطن، آباد شود، باز
.
نمی گوید یکی، از پیش از، اسلام
از ایران ِ بزرگ، نا، بوده است نام
رئیس مجلسی، زاده عراقی
نمی گوید که کوروش قاتلی بودست، بد نام
.
همه ایران ستیزان دور گردند
ز ِ نام ِ فخر ِ ایران، کور گردند
کتاب هائی که چنگیز و عرب سوخت
برای یک جهان، معلوم آموخت
.
ز ِ تیمور وُ، ز ِ چنگیز و عرب ها
فرو پاشید ایران وُ باز، افتاد از پا
به ششصد سال عرب، از ما بَسی اموال بُرده
و نیشابور خراب ماند از مغول، چون خاک توده
.
ز ِ سر ها ساخت تیمور ِ لنگ، چندین مناره
و نابود ِ کرده او، از ما، بسی شهر وُ کناره
چو عطار وُ تقی خان، کشته اند از ما، چه بسیار
بدی از روزگار، بردیم وُ ما، از چند خونخوار
.
چو از گاز، در جهان دوم مداریم
ز ِ مس در خاک ِ خود بسیار داریم
ز نفت وُ در فروش دوم، بُدیم ما
ز ِ بد خواهان کنون سوم شدیم ما
.
همان هائی که «بي بي سي» گذارند
برامان از نجف رهبر در آرند
نمی خواهند گذاشت آرام باشیم
برامان هر دو روز نقشی بیارند
.
چنان خرج و چنان برنامه ای هست
به شیشه و کراک ارزان، در دست
به تریاک در پذیرائی شده، مهمان دو تا بست
به ویسکی، آبجو، مردم همه مست
.
به مِهر و نیک ها، رَه بُرده ایم ما
به زرتشت و پیامش شهره ایم ما
به گفتار و به کردار و به افکارست همه نیک
جهان بر این بلندی در نظر، گفت ست تبریک
.
اگر ما را به حال خود گذارند
همه مان با خوشی آرام دارند
نهاد ِ مردم ِ ایران همه خوب
بخواهد در بَرَش، همسایه اش خوب
..
سوز
08 اردیبهشت 1392 – 28.04.2013