۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

پیری

پیری
..
ما به تَن سنگین شدیم ، در جابجائی هم همین
اندکی کج می رویم ، گویا کج است روی زمین
ران و پا طاقت ندارند ، با دو صد متر راه ، آید خستگی
بَهر ِ  هر کاری مفاصل دردناک گویند ، که مائیم شرمگین
.
تخت ِ خواب دعوت نماید ، باز بمان اما نخواب
می دهد خاطر نمایش ، وقت ِ ایام ِ شباب
صحنه های تلخ و شیرین ، در گذر بر پلک چشم
داس و چکش خوش نیاید دست را ، بلکه کتاب
..
سوز
15 آذر 1389 – 06.12.2010 

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

آنقدر مستم که

آنقدر مستم که

..

یک شعری هست که میگه:

آنقدر مستم که از چشمم شراب آید برون ...

حسن آقا تعریف می کرد که جلوی کامپیوتر نشسته بود و داشت اخبار روز 

را از بالاترین و دنباله و سازندگی و ریشه ها دنبال می کرد.

دستش را دراز کرد و لیوان شراب را که برای احتیاط دورتر از صفحه حروف (صفحه کلید)

گذاشته بود بردارد ، یک کمی از شراب پرید توی چشمش ، از توی لیوان با تکان خوردن 

و حرکت از روی میز تا لب حسن آقا ، شراب پریده بود توی چشمش .

حسن آقا می گفت : والله اونقدر شراب نخورده بودم که از چشمم بیرون

بزند . هنوز اولین لیوانم بود ، ولی وقتی توی دستشوئی با آب سرد چشمم را 

می شستم ، با خودم می گفتم با آب سرد خالی بشورم که 

شراب از چشمم بیاد بیرون و یاد این شعر افتادم.

پرسیدم خوب حسن آقا چرا هر چهار تا مجموعه اخبار را می خوانی؟

می گفت خوب این صفحه ها مجموعه ای از اخبار جالب و یا مهم روز را در یک جا دارند

و بعضی هاشون ، بعضی چیز ها را ندارند . بخاطر همین یک نظری گذرا به تیتر

ها می اندازم و یکی که به نظرم جالب بیاید ، مطلبش را می خوانم و اگر به بینم

مطلب جالب است روی تیترش کلیک می زنم که به صفحه اصلی بروم.

مشغولیت به این صفحه های خبری باعث می شود که در طول دو ساعت ،

حتی یک لیوان شراب هم تا ته خورده نشود ، چه برسد که از چشمم برون آید.

..

سوز

 .. 

۰۲ بهمن ۱۳۸۹ -  22.01.2011


۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

امریکا ، ایران ، تونس

امریکا ، ایران ، تونس 
..
اوباما: آمریکا در کنار مردم تونس ایستاده است
06.11.1389  - 26.01.2011
باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا، سه شنبه ( 25.01.2011 ) در نطق سالانه خود 
در کنگره این کشور سیاست های کلان آمریکا را اعلام کرد و گفت: 
آمریکا در کنار مردم تونس ایستاده است.
آنها ثابت کردند که اراده مردم از فرمان یک دیکتاتور قویتر است.
رئیس جمهور آمریکا در مورد ایران نیز گفت :‌
«برای ترغيب ايران به پايبندی به تعهداتش تلاش‌های ديپلماتيک زيادی صورت گرفته و 
بر اثر همين تلاش‌هاست که اکنون دولت ايران با تحريم‌های شديدتری روبه‌رو است». 
این سخنان آقای اوباما در حالی بیان می شود که در پی مذاکرات بدون نتیجه گروه ۱+۵ 
با ایران در استانبول، مقامات غربی، تهران را مسئول شکست این گفت‌وگوها دانستند.
رادیو فردا  27.01.2011
----------          ---------
آقای کلینتون در کنار مردم ایران ایستاده بود.
آقای بوش هم در کنار مردم ایران ایستاده بود.
آقای اوباما هم در کنار مردم ایران ایستاده است.
در این بیست سال گذشته همه رئیس جمهور های امریکا در کنار مردم ایران ایستاده بودند.
.
خوب شاید منظور شان مثل کنار گود نشستن بوده است ، یعنی در کنار گود نشسته اند و در
کنار مردم ایران هستند . اما آنچه برداشت مردم ایران از این سخنان بود ،
حمایت و پشتیبانی امریکا از مردم ایران بود .
ولی آنچه در عمل انجام شد محکم تر شدن و با دوام دار تر شدن حکومت دیکتاتوری در  
ایران بود. 
آنچه عملن در ایران انجام شد ، حمایت های غیر علنی و زیر زیرکی ، از حکومت ایران بود
و فراهم کردن امکان دسترسی ایران به دانش اتمی بود از راه کمک های زیر زیرکی و داد
و بیداد و اعتراض علنی و تبلیغاتی به حکومت ایران و رفتار آن . یعنی جنگ زرگری!
خدا کند ، کنار ِ مردم ِ تونس ایستادن امریکا ، مثل کنار مردم ایران ایستادن آنها نباشد ،
وگرنه وای به حال مردم تونس در بیست سی سال آینده!
..
سوز
07.بهمن 1389 - 27.01.2011

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

خرقان- ۲

خرقان- ۲
..
من گناه ِ مردمان ، اندر جهان گردن نَهَم
تا ز ِ آتش ، درد ِ دوزخ ، جمله مردم وانَهَم
هر که تقصیر کرد در هر کجا ، بر پای ِ من
درد ِ دوزخ را نباشد ، هیچ وای جز ، های ِ من
.
بایزید از بوی ِ من مست شد صد سال پیش
او فرستادم درود وُ ، من نبودم خاک ، بیش
من خریدارم گناه ِ مردمان در یک زمان
تا نیابد هیچ کس ، هیچ دردی ، هیچ زمان
.
بت پرست وُ زاهد وُ عابد ، به دادش زندگی
زو نپرسیدش چه سان بودت سپاس ِ بندگی
میوه و گندم بداد او ، بی دریغ بر مردمان
داده روزی بیکران بر مردمان ، در هر زمان
.
زَنگی یو ، زرد وُ سپید ، جان داد ، مردم بیدریغ
در کنار رود بود ، یا خانه داشت اندر ستیغ
داده آنان را خدا جان ، پس ندارم از کمی نانش دریغ
مردمان ، دین را نپرسید ، نان دهید ، باشید شفیق

زانکه او بی پُرس ِ دین جان می دهد بر مردمان
بنده اش هم بوالحسن بی پُرس ِ دین آورده نان
مستی ، از مستی به دادش یک سگی را لقمه ای
آن دگر گفت دور شو ، ازِمن چو زاهد بنده ای 

زندگی آنست ، که یار دیگران باشی برای زندگی
نی چو زاهد ، یاری از مردم ، تو باشی در دعا و بندگی
زاهد اندر وَهم ، روزی ، یابد او بهر ِ دعاهایش بهشت
زاهد دائم عبادت ! خادم ِ مردم ، درآمد بهر ِ پاداش در بهشت
..
سوز
26 آذر 1389 – 07.12.2010

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

گر زنا کرد یک آخوند ، زآن پس محلل می شود


گر زنا کرد یک آخوند ، زآن پس محلل می شود
..
در تویسرکان آخوندی ، کرد زنای ِ آشکار
جرم آن بر مردمان هست سنگساری آشکار
چون زنا از مردم ِ عادی نبود ، بل یک آخوند
بر محلل بودنش آورد دلیل ، راه فرار
.
این زنا ، نیست من محلل بوده ام
مشگل از بی چاره ای بگشوده ام
حال چون راز محلل بودنم ، شد آشکار
باز در رفع مشگل ، آماده بر فرموده ام 
..
سوز
07.01.2011

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

ملای شهر

ملای شهر
..
ملای محل به فکر عشق است
دوزخ وَ بهشت ، برای سرکار
.
بر هر قدمی دعا نوشتَ ست
تا فکر تو را بدارد از کار
.
بی اجازه اَش ، عمل گناه است
از حرف ِ حساب ، بترس ، از دار
.
خمس و صدقه دهی ثواب است
او مفت بخورَد ، شما بکن کار
.
در آخر ِ سال که پول به راه است
خمسش بده زود ، ور نه شوی خوار
.
گر نیت بد کنی ، گناه است
او بر صیغه و ، هدیه ست در کار
.
در حال که یارانه به راه است
بخشید برآن ، خمس ، بزرگوار
.
بر معتقدان ِ خود سوار است
اُمت به زیر وُ ، آقا سوار کار
..
سوز
18 دی 1389 -  08.01.2011

۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

قطار زمان

قطار زمان
..
قطار ِ زمان به آرامی در گذر است ، در یک جائی ما را سوار بر این قطار می کنند
و در یک جائی دیگر ما را از قطار به بیرون می اندازند.
.
دائم در جلوی چشمهای ما خیلی های دیگر را از ین قطار به بیرون انداختند ، و
یا به آن سوار کردند که در طول سالها شاهد آن بودیم.
برای ِ آنهائی که نمی شناختیم یا احترامی برایشان قائل نبودیم ، احساس تأثری
از رفتن و یا شادی از آمدنشان نداشتیم.
در مورد آنها که می رفتند ، خیلی راحت ، پیاده کردن آنها را از قطار پذیرا بودیم
و آنرا طبیعی می دانستیم. ولی برای آنهائی که برایمان ارزش داشتند و عزیز
بودند یا همدم یا مصاحب ما بودند ، احساس تأسف و تأثر می کردیم و قسمتی از
این راه را در فکر کردن به آنها و اندوه ِ از دست دادنشان می گذراندیم.
ولی هر کار که بکنیم ، هر چقدر که متأثر باشیم ،
باز هم نه سودی به حال ِ ما دارد و نه به حال آن که از قطار پیاده اش کرده اند.
.
شاید دردناکترین ِ این جدا شدن ها ، جداشدن مادر از فرزند باشد.
اگر فرزندان بزرگسال باشند و مادر را از دست بدهند ، خیلی خیلی تأسف و تأثر در
فرزندان دیده نمی شود.
ولی وقتی مادر و پدری ، فرزند بزرگسال را از دست می دهند ، درد و اندوه ِ فراوان
و تأثر بسیار از پدر و بخصوص مادر او دیده می شود.
بینندگان این اندوه ِ مادر هم ناخودآگاه اندوهگین می شوند ، ولی گردش چرخ ِ قطار
ادامه دارد و اعمال و وظایف ِ اجباری ِ روزانه را هم باید انجام داد.
کاری از دست ما بر نمی آید.
شاید مشغول شدن به همدردی با دیگران ، باعث کم شدن ِ فشار ِ اندوه خود ِ ما باشد.
برای ِ کمک و یاری به مشکلات دیگران ، فکر و ذهن ، مشغول به دیگران می شود ،
و شاید اطلاع از درد و ناراحتی های دیگران ،  آن چنان ما را حیرت زده کند که این درد
و ناراحتی ِ ما را در مقابل ناراحتی و اندوه ِ آن دیگری کوچک جلوه دهد.
.
شاید بهترین کاری که می شود کرد ، در این حالت ِ مسافر اجباری بودن در قطار زمان ،
با کارهای تکراری و یکنواخت و روزانه که باید در آن انجام داد ،
مشغول شدن به تماشای زیبائی ها و سعی در درک زیبائی ها و خود را درون آن حس
کردن است.
مشغول شدن در کمک به دیگری است ، که او هم با مشگل کمتری این مسیر را به پیماید .
به شکرانه یه داشتن چیزی یا امکاناتی ، به آن هائی که ندارند ، از آن چیز دادن و
از آن امکانات بهره مند ساختن است.
دستی دراز کردن و از سیبی که در مسیر قرار دارد ، چیدن و به آنهائی که توانائی ِ
چیدن آنرا ندارند ، هدیه دادن است.
..
سوز
19 دی 1389 – 09.01.2011 
..
با دیدن اندوه و غم ِ ملکه سابق ایران پس از مرگ پسرش علیرضا پهلوی، نوشته شد.

۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

مسیح

مسیح
..
دو هزار با یازده آمد ، سال ِ نو را با ، تولد از مسیح
بر صلیب آویز گردید ، پس صلیب ، آمد مسیح را چون ضریح
 .
یاد و ِی با  صلح و با همسایه را دوست داشتن است
گر یکی همراه ِ رأی و ِی نبود ، ننمود او را و ِی ، ذبیح*
..
سوز
11 دی 1389 -  01.01.2011
.
*ذبیح = گلو بریده شده ، قربانی