۱۳۸۷ شهریور ۷, پنجشنبه

‫سکوت

سکوت
..
او می گفت ، در مقابل ناملایمات ،
باحترام خدا ، سکوت می کنم .
پس :
با “ کلام سکوت “ صحبت کنید ، با ” نوشته ” .
.
وقتی لبها به سکوت نشستند ، قلم ، رشته یه کلام را
بدست می گیرد و ” صحبت در سکوت “ را ادامه میدهد .
.
چون هنگامی که گلایه ات را بازگو می کنی ،
پاسخ آن ، با چهار چوب فکرت هماهنگ نیست
و سخن بیشتری را به گفتگو سپری می کند .
.
و هنگامی که دو نفر، هر دو باهم سخن بگویند ،
هیچکدام مفهوم نیست ، سکوت پسندیده تر است.
.
پس تا زمانی که لبهایت سکوت را برگزیده اند،
با قلمت سخن را ادامه بده.
..
سوز
00:29  27-28.08.2008 

۱۳۸۷ شهریور ۶, چهارشنبه

یوسف و چاه

‫‫یوسف و چاه
نوشته بود :
نمی دونه که این قانون دنیاست
همیشه جای یوسف قعر چاهه
بعله ، این یک برش از گذر زندگی است.
دنباله هم دارد . و شاید بتوان گفت ، که این
یک دورخیز کردن برای بیشتر پریدن است.
از ته چاه به اوج پادشاهی رسیدن است .
مانند فنری که تا پائین ترین حد به پائین فشارش
میدهی تا وقتیکه ولش کردی به بالاترین مقدار ،
چیزی را پرتاب کند.
هرچه فنر قوی تر باشد ، فشار بیشتری باید
به آن وارد شود تا جمع شود.
سعی کن ، فنر قوی باشی ، که فشار های
کوچک اثری ناچیز بر روی تو داشته باشد،
و وقتی پریدی ، بیشتر بپری .
..
سوز
26.08.2008 09:45 

۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه

‫هستی

هستی
..
‫هستی ، به معنای وجود داشتن ، زیباست .
‫نیستی ، به معنای نبود هستی یا عدم وجود ،
‫چه زیبائی میتواند داشته باشد ؟
‫وقتی خورشید و نور هست ، اشیاء را می بینی ،
‫زیبائی یا نازیبائی آنرا می سنجی و لمس میکنی.
‫وقتی نور نباشد و شیئی یا چیزی را نه بینی ، چه
‫نوع زیبائی برای چیزی که نیست ، میخواهی تصور کنی ؟
‫.
برای لمس کردن نیستی و نبود هستی ، برو به یک جائی
‫در خانه ات که پنجره ای به بیرون و روشنائی و نور نداشته
‫باشد ، اگر درزی یا شکافی هم از نور به بیرون یا روشنائی
‫دارد ، ‫آنرا بپوشان.
‫( ولی مواظب باش تهویه هوا و جابجائی هوا برقرار باشد )
بعد چراغ آن محل را خاموش کن و پنچ دقیقه در آن تاریکی
به نشین. آیا چه "زیبائی " از این تاریکی و ندیدن و نبودن اشیای
‫دور و برت میتوانی تصور کنی ؟‫
‫این نیستی و این نبود چه زیبائی را نشان میدهد ؟
‫.
‫وقتی هنگام عصر ، عطر خوش «محبوبه شب» فضا را پر میکند ،
‫زیبائی این عطر را درک میکنی یا حس میکنی .
.‫
‫یا زمانی که یک گل سرخ با رنگ عشق آفرین قرمز تیره ، و زیبائی
‫اش را ‫می بینی ، میتوانی بوی دلنشین آنرا لمس کنی ، عطر آن
‫جان را صفا میدهد ، رنگ آن چشم را نوازش میدهد ، ‫دست
‫به شاخه اش که به بری ، ممکن است خار پائین گل سرخ
‫انگشتانت را بدرد آورد .
‫میتوانی زیبائی گل ، رنگش و عطرش را ستایش کنی و بودن
‫خار زیر گل را نازیبا بدانی.
حال ، اگر گل سرخ را نه بینی ، آن را چگونه می خواهی
‫زیبا، تصور کنی ؟ یا وجود خار را چه تعریفی برایش داری ؟
‫پس چه چیزی در نبودن یا «نیستی» زیباست ؟
‫وقتی میگوئی «نیستی خیلی خیلی زیباتر است»
‫از کجا و چه چیزی را زیبا میدانی ؟
‫چیزی را که نیست ، نه تصوری میتوانی برایش داشته باشی
‫و نه تعریفی از چیزی که نیست میتوانی بیان کنی.
.
‫پس ، «هستی» و زیبائی هایش را لمس کن ، از درک زیبائی
‫های «هستی» لذت ببر و سعی کن زیبائی های بیشتری
‫از هستی را کشف کنی .
‫بوی خوش یک فنجان قهوه ، عطر خوب چای دم کشیده ،
‫بوی برنج ، هنگام پختن ، وقتی که گرسنه هستی ،
‫کمک های درسی به یک همشاگردی که خود را ضعیف
‫در یکی از درس ها می بیند ، و آن احساس قدر دانی و
‫و تشکر ش از تو ، بدون آنکه چیزی گفته باشد ، زیباست
‫و لذت بخش.
‫کمک کردن به پیر زن یا پیر مردی ، در آن موقعی که بآن ‫احتیاج
‫دارند و شنیدن کلمه یه «پیر شی جوان» هم یکنوع ‫درک و
‫لمس زیبائی از «هستی» و از بودن و انجام کاری نیکو ست.
‫.
چون به بودن نیک کردی ، در همه کارهای روز
‫هست نیکی ، برف زشتی را هست ، آفتاب تموز
‫‫..
سوز
23.08.2008

‎1+1=1‎

1+1=1‫
یک باضافه یک می شود یک
..
‫بنظرم رسید یک با‌ضافه یه یک، باضافه یه دو میشو‌د، مساو‌ی یک
مثل: یک دهان با یک بینی با دو گوش با دو چشم، مساوی یک سر
‫یک سر با یک گردن با دو دست با دو پا، مساوی یک آدم
میلیون ها آدم با میلیون ها متر زمین، مساوی یک کشور‫
‫چندین وزیر با یک نخست وزیر میشود، مساوی یه یک دولت
‫اصولا و کوچکترین چیزها :
‫یک الکترون با یک پروتون با یک ‫نوترون باضافه یه نیروی ِ
‫جاذبه بین مرکز و الکترون اطرافش میشود، مساوی یک اتم.
‫و شاید بتوان گفت که :
‫اصلا یک به تنهایی و بعنوان یک، وجود ندارد ،
‫یا تا بحال بشر چیزی بعنوان یک و بمعنای یک ‫را نشناخته
‫و با آن آشنا نشده است که فقط یک باشد.
آیا الکترون به تنهایی وجود دارد ، آیا یک نوترون و یک پروتون
‫به تنهایی وجود دارد ؟ اگر نه، چرا ؟
‫آیا چیزی هست که الکترون یا نوترون و پروتون از آن ساخته
شده است ؟ و اگر بله ، جنس آن از چیست؟
‫چه چیزی نیروی ِ اولیه را به الکترون داده که با سرعتی
نزدیک به سرعت نور دور پروتون و نوترون بچرخد ؟ و چه
‫نیرو‌یی این جاذبه را دارد که ، آن نیروی ِ جنبشی یه
‫الکترون را خنثی کند
‫و هم چنان الکترون را دور مدار خود نگهدارد ؟
‫،، یک ،، یک چیزی هست ! ؟
..
‫‫سوز
‫17.12.2006

۱۳۸۷ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

حق وتو " Veto Right "

حق وتو " Veto Right "
..
" حق وتو " ناحق است ، رای ملل بر حق است
‫« " حق وتو " باید از بین برداشته شود و هر قطعنامه  و بیانیه در
سازمان ملل " UN " باید با رای اکثریت تایید شود.»
‫چرا پنج کشور از ۱۹۲ کشور حق پیدا کرده اند رای و نظر بقییه کشورهای  
دیگر دنیا را باطل اعلام کنند ( وتو کنند )
.
در حقوق بشر گفته شده است :
همه انسانها آزاد و برابر هستند و از حقوق مساوی برخوردار هستند.
‫وقتی اکثریت " نمایندگان مردم ۱۹۲ کشور " در  موردی تصمیم میگیرند
و برای انجام شدن یا نشدن چیزی رای میدهند ،
یکی از این پنج کشور اجازه ندارد ، نظر و رای اکثریت ‫کشور های دنیا
را ملغی و باطل اعلام کند و آنرا بدون اثر بکند.
‫رای این پنج کشور دارنده یه حق وتو هم مانند رای بقییه کشورها ‫باید
دارای یک اثر و یک وزن از ۱۹۲ رای ، و مثل سایر کشور ‫ها باشد.
‫حتی اگر چهار کشور دیگر صاحب " حق وتو " هم برای موضوعی با
‫بقییه کشور ها هم رای باشند ، یک " حق وتو " از کشور پنجم میتواند  
‫۱۹۱ رای دیگر کشور های عضو سازمان ملل را باطل کند.
‫پس این "حق وتو " غیر عادلانه و باطل است و حقوق بقییه ملل را  
‫نادیده میگیرد.
‫این پنج کشور آقای دنیا نیستند و کشور های دیگر هم برده ی این  
‫پنج کشور نیستند.
«حق وتو » حق رای و حق برابری ملل و کشور های دیگر دنیا را
نادیده میگیرد ‫و آنرا بی فایده میکند.‫
‫مردم امریکا نمی توانند باور کنند که حق رای و نظر مردم اروپا ،
‫آسیا یا آفریقا را انکار کنند و نادیده بگیرند و آنرا بی اعتبار بخوانند.  
‫همچنین مردم اروپا و آسیا نمیخواهند تصور کنند که نظر و رای مردم
‫امریکا بی اعتبار است و باید آنرا نادیده گرفت.
پس حق وتو با آزادی و برابری و حقوق بشر هماهنگ نیست
‫و‫ باید وجود آن بی اعتبار اعلام شود.  
..  
سوز
 19.08.2008