۱۴۰۳ بهمن ۲۰, شنبه

قدرت مردم

قدرت مردم

..

از قدرت مردم در تعیین سرنوشت خودشان بسیار گفته شده است.

ولی آن چه که در صد سال گذشته دیده شده است، انگیزه های مالی و نظامی 

و سیاسی، با حمایت و دخالت های ظاهری و پنهانی از کشور های دیگر، 

و یا سرمایه داران بسیار بزرگ «گیگا ها» که نفعی بسیار از موضوعی 

می برند، این حرکت مردم را هدایت کرده اند، و عامل اصلی و محرک واقعی 

در آن حرکت های به ظاهر مردمی، 

سیاست ها و سرمایه داران بزرگ بوده اند.

 

در واقع آن نیروهای پنهان، با پول های پنهان، و قهرمان های ساخته شده

برای این منظور ها، که از سال ها پیش آماده می شده اند و در مدیا ها برای شان 

تبلیغ می شده است، به عنوان پیشرو و قهرمان ملی معرفی و شناخته می شدند 

که در پیش بردن آن حرکت مردمی جلودار بوده اند.

 

یکی از مشخص ترین این حرکت های مردمی، انقلاب کومونیستی در روسیه بود 

که خیلی انقلابی و کارگری و مردمی نشان داده می شد، ولی بعد ها 

مدارکی رو شد که نشان می داد رهبر انقلاب روسیه از سوی سرمایه دارانی 

از کشور های دیگر و از راه های مختلف حمایت مالی می شده است. 

برای حمایت های اطلاعاتی و امنیتی، مدرکی نمی توان دید که در دسترس 

مردم عادی باشد، ولی بدون شک و تردید، کمک های سیاسی و اطلاعاتی، 

امنیتی هم، شده و هم بوده است که در پیشبرد آن هدف و آن حرکت 

به ظاهر مردمی، کمک بسیار کرده است.

 

آن چه که از بوجود آمدن کشور کومونیستی منظور بود، 

وجود ِ یک دشمن عقیدتی سیاسی بر ضد سرمایه داری بود، که برای نشان دادن

به مردم به اصطلاح آزاد در دیگر کشورها نمایش داده شد، و لازم بودن ِ مبارزه 

با این دشمن مردم ِ آزاد، جزو وظایف دنیای سرمایه داری به حساب می آمد که 

بر ضد کومونیزم در مدیا های مردمان دنیای آزاد تبلیغ بسیار می شد. 

سناتورهای تندرو در کنگره امریکا بر ضد کومونیست ها سخنان آتشین 

و پر هیجان می گفتند.

پس برای مبارزه با کومونیزم که دشمن سرمایه داری و سرمایه داران بود، 

می بایستی به سلاح ها و ابزار هائی مجهز شد که آن دشمن ها نداشته باشند، 

پس ساختن و آماده سازی چنین وسایلی از واجبات کشور های آزاد است. 

پس کارکردن کارخانه های اسلحه سازی و کارخانه های وسایل مربوط به 

هماهنگی های جنگی، در صورت جنگ احتمالی، از لباس و کفش و کلاه تا 

وسایل نقلیه زمینی و هوائی و دریائی پول و بودجه می خواهد که دولت ها 

بایستی این بودجه ها را تامین کنند و به این کارخانه ها پول پرداخت کنند، 

وگرنه کشور های آزاد، از نظر نظامی به نسبت دشمن کومونیست ضعیف 

می شوند و خطر تسلط دشمن وجود دارد. 

گاهی از سوی کومونیست ها یک هواپیما و یا یک موشک در یک زمانی نشان 

داده می شد که دنیای آزاد و به اصطلاح غرب به سرعت و با تبلیغ زیاد در 

مدیا ها ترس را در جامعه گسترش می دادند که آه، کومونیست ها این را دارند که 

از غرب پیشرفته تر است و با عجله در کنگره، بودجه ای میلیاردی تصویب 

می شد که به این کارخانه ها بدهند تا وسیله ای مشابه را بسازند که از 

امکانات جنگی که کومونیست ها دارند، عقب تر نباشند. 

.

معلوم نیست…، چه بسا که همین سازنده گان وسایل جنگی، خودشان یک طرح 

و یا نقشه ای به کومونیست ها می دادند تا آن را بسازند و نمایش دهند که با 

تبلیغ های سازنده گان وسایل جنگی در به عقب ماندن دنیای غرب، به توانند 

بودجه ای بزرگ برای ساخت چیزی مشابه آن را دریافت کنند. 

.

بودن کومونیزم که می خواهد بر دنیا مسلط شود، بهانه ای خوب بود که امریکا 

بتواند کشور های آزاد جهان را به داشتن پیمانی دفاعی راضی کند و برای داشتن 

توان مقابله با دشمن هم، خب می بایستی که مسلح می شدند که سازنده گان  سلاح 

های جنگی در غرب، امریکا و اروپا، با کمال میل، این احتیاج کشور های 

هم پیمان را به تهیه اسلحه جنگی برآورده می کردند ولی خب استفاده از این سلاح 

های جنگی بایستی با نظارت غرب همراه می بود که مبادا بر علیه خود غرب 

استفاده شود… 

پس کنترل نظامی هم از سوی غرب بر تمام کشور های هم پیمان لازم بود. 

از شرق ترین کشور های همسایه های روسیه تا غرب ترین کشور ها، هرکدام 

عضو یک پیمان دفاعی در مقابل روسیه بودند که امریکا و انگلیس، 

دو عضو اصلی در همه پیمان های دفاعی بودند.

پیمان های دفاعی سیتو، ژاپن تا هندوستان. 

سنتو، پاکستان، ایران و ترکیه. 

ناتو، از ترکیه تا همه کشور های غرب اروپا.

جالب است که گاهی به کشور های عضو پیمان ایراد گرفته می شد که شما 

اسلحه کم خریده اید و برای برنامه دفاعی،‌ آماده گی تان کم است، پس بشتابید 

و بیشتر از ما اسلحه خریداری کنید. 

چنین دشمن سود آوری را بایستی همیشه دوست داشت. 

به خاطر آن دشمن است که کارخانه های این ها همیشه در حال کار کردن 

و تولید است. پس جنگ برای این ها نعمت است و ترساندن از جنگ، شاید 

بهتر باشد تا خود جنگ واقعی، چون بدون کُشت و کشتار انسان ها،‌ وسایل 

جنگی شان به فروش رفته و پس از چند سالی که اسلحه ها کهنه می شوند، 

بایستی مدل تازه را جایگزین کنند. 

.

جنگ و ترساندن مردم از جنگ هم برای حاکمان نعمت است. چون به بهانه 

این که جنگ است، کنترل شدید روی مردم دارند و مردم را با حرف های ساده 

می توان آرام نگه داشت و مخالفان را با انگ های همراه و همکار دشمن بودن، 

از بین بُرد و یا در زندان و تبعید نگه داشت. 

پس در حالت های جنگ، مردم قدرتی ندارند، تنها وظیفه ای که از مردم انتظار 

می رود، با کمترین ها بسازند و هرچه می توانند برای دولت شان کار کنند. 

بودجه ها و پول هائی که برای رفاه مردم بایستی خرج شود، برای خرید و یا 

ساختن اسلحه و مهمات جنگی خرج  می شود و مردم هم با در نظر گرفتن 

شرایط جنگ، توقع شان را پائین می آورند.

.

در یک جا، به خاطر آماده شدن برا ی دفاع در مقابل حمله ای احتمالی از سوی 

دشمن، توقع مردم را پائین نگه می دارند. در جای دیگر به خاطر شرایط جنگی، 

نداشتن رفاه اجتماعی را با جنگ توجیه می کنند. 

در کجای این جهان، قدرت مردم را می توان مشاهده کرد؟ 

در یک جائی دیکتاتوری هست، در جای دیگر مذهب حکومت می کند در جاهای 

دموکراتیک، گرداننده گان حکومت کار های خود را پیش می برند و تا مردم 

اعتراض کنند و به حرف های مردم گوش داده شود مدت ها می گذرد 

و آن ها عوض شده اند. 

نتیجه این که مردم قدرتی ندارند. 

آن چه که قدرت مردم نامیده می شود، خواست عده ای در پشت صحنه هست که 

اجرا می شود، ولی با نمایش های مردمی نشان داده می شود که خواست مردم 

بوده است و به اسم قدرت مردم نام گذاری می شود.

..

سوز

۲۳ دی ماه ۲۵۸۳ شاهی -  ۱۴۰۳ هجری

12.01.2025

 

۱۴۰۳ دی ۲۶, چهارشنبه

روز پدر ایرانی

روز پدر ایرانی

 ..

روز پدر برای ایرانی ها، روز بزرگداشت کوروش بزرگ است.

کوروش در ۲۵۰۰ سال پیش، برده گی و کار اجباری را ممنوع کرد،

آزادی دین و مذهب و زبان را اعلام کرد.

یک آزادی و حقوق بشری که، دو هزار و پانصد سال پیش اعلام شد

و در هیچ کجای کره زمین گفته نشده بود و سابقه نداشت. 

ولی عرب ها هزار سال بعد از کوروش، هنوز برده و کنیز داشتند

و به آزادی انسان ها باور نداشتند.

روز پدر برای ایرانی ها، روز بزرگداشت فردوسی شاعر فارسی زبان

و بی همتای جهان است، که شعر های میهن پرستانه و عاقلانه گفته است.

.

ایرانی ها، به اهورامزدا خدای یگانه و خدای خوبی ها،

و اهریمن، مظهر بدی ها و دشمن خوبی ها باور داشتند.

عرب ها با زور شمشیر و تهدید به کشتن مردم، گفتند که: 

اسم خدای خوبی ها و یگانه الله است و اسم دشمن خوبی ها شیطان.

چه فرقی داشت؟

مثل این که انگور را، عرب ها «عنب» و ترک ها «اووزووم» بگویند،

انگور همان انگور است.

.

ایرانیان به خدای یکتا باور داشتند و آتش را مقدس می داشتند، همانطور 

که عرب ها، الله را قبول دارند و قرآن را مقدس می دانند و به قرآن 

احترام بسیارمی گذارند، ولی قرآن پرست نیستند.

.

من این روز پدر و روز مرد جمهوری اسلامی را قبول ندارم.

چون بر پایه تقویم عربی و زاد روز مردی عربی هست.

.

در سال ایرانی، روز تولد همیشه دریک روز و همان فصل از سال است،

در تقویم عربی روز همان روز است، ولی گاهی در تابستان است

و گاه در زمستان.

و گاهی در پائیز و ریزش باران، یا در زمستان که برف همه جا 

را فرا گرفته است و از سرما می لرزند، یک عده ای، 

قربان لب تشنه امام حسین می روند و به یاد صحرای خشک کربلا 

اشک می ریزند که با شرایط طبیعی جور در نمی آید! 

.

به نظر می آید بهتر است که:‌

عرب های مسلمان که تاریخ مسیحی را استفاده می کنند، تقویم

دقیق ایرانی را استفاده کنند و تاریخ تولد و وفات و حج را 

بر اساس تاریخ ایرانی یادآوری کنند که همیشه همزمان

و هم فصل با آن روزی باشد که پیش آمده است.

..

سوز

۲۵ دی ۲۵۸۳ شاهی - ۱۴۰۳ هجری

14.01.2025

۱۴۰۳ دی ۲۲, شنبه

خوشی ها را دریاب

خوشی ها را دریاب

..

چه زیبا می نماید،

فضای باز ِ چمن و دید از دور، دریا را،

نمائی از آزادی...

گل های خوش رنگ تا دور تر،

نمای زمان گذران که خوش و زیباست،

ولی حصار در کنار زمان،

ناشَو‌َد ها و ناگذر ها، در کنار خوشی های زمان

ولی چه زیبا هست که، پشت به نمی شود ها کرد

و به آینده ای روشن و دور، در کنار خوشی های رنگارنگ

دل سپرد و خوش بود که آینده روشن است و نزدیک است.

..

سوز

۲۱ دی ماه ۲۵۸۳ شاهی - ۱۴۰۳ هجری

10.10.2025

.

۱۴۰۳ دی ۷, جمعه

بوسه بر لبی خندان

بوسه بر لبی خندان

..

لب به روی یک لبی خندان، نشاندن خوشتر است

بوسه ای خندان ربودن از لبی با یک تبسم، خوشتر است

گر که بوسه از لبی بی روح و بی احساس برداشتی، چه سود

بوسه را، با یک تلنگر، از راه دور، بر روی خندانی نشاندن خوشتر است.

..

سوز

۰۷ دی ۲۵۸۳ شاهی -  ۱۴۰۳ هجری

27.12.2024


۱۴۰۳ دی ۶, پنجشنبه

جهنم بهتر از بهشت

 جهنم بهتر از بهشت

..

یکی از دوستان که تصور «بهشت خسته کننده» را خوانده بود، می گفت

از بهشت که بریدیم، یک گوشه از جهنم را هم نشان بده!

..

آن طور که تا به حال شنیده ایم، بهشت جای مردان خدا هست.

این نماینده های خدا، لباس های بلند می پوشند و ریش می گذارند

و در هر کاری اول از همه، خدا را یاد می کنند و بعضی هاشون

یک زمانی را بیشتر از بقیه، از صفات خدا می گویند، یعنی ما

دیگه خیلی خدا را قبول داریم و بعد صحبت را شروع می کنند.

چند تايی از این نماینده  های خدا، زشت چهره و ترسناک هستند.

تجسم بهشت در کنار این مردان خدا، غم انگیز می نماید.

.

این مردان خدا، مردانی هستند که در تمام عمرشان، مفت می خورند و

از دسترنج مردم دیگر که کار می کنند و با زحمت و عرق ریختن،

پول در می آورند، زنده گی راحت و آسوده ای برای خودشان

به عنوان نماینده های خدا درست کرده اند.

و در سرمای زمستان در عبادت گاه های گرم و نرم و در گرمای تابستان

در عبادت گاه های خنک تر از بیرون، به قصه گوئی و داستان پردازی

مشغول هستند.

بیشتر این مردان خدا، داشتن زن ها یا حوری های بسیاری را در بهشت

و برای خوردن و نوشیدن، بهترین خوردنی ها را وعده می دهند.

بعضی هاشون هم که از کشتن مردم دیگر، که به دین این ها باور ندارند،

صحبت می کنند.

پس توی بهشت با یک عده ای حریص و طمع کار و قاتل و آدمکش که

به اسم خدا مردم را به قتل می رسانند، طرف هستیم.

.

ولی در جهنم، که جای کافران هست، از معروف ترین موسیقی دان های

جهان و معروف ترین پزشک های جهان و بزرگ ترین دانشمند ها و

بهترین هنرپیشه ها و فراوان، از هنرمندان جهان پیدا خواهیم کرد. 

.

و بزرگ ترین شاعران ایران را در جهنم خواهیم یافت چون هیچ کدام

کتاب شان را با نام خدای مردان خدا «الله» آغاز نکرده اند.

حافظ با ساقی، سعدی با خدای بزرگ، مولوی با صدای نِی و فردوسی

با نام خداوند جان و خرد، کتاب شان را نوشته اند.

بزرگ ترین دانشمندان ایران را به نام شراب خوار و کافر می شناسند،  

زکریای رازی که پیامبران را دروغ گو خطاب کرده بود و خیام که

ریاضی دانی برجسته بود و تقویم ایرانی را با دقت بسیار در هزار سال

پیش تنظیم کرده است، به می خواری و خوش بودن سفارش می کند.

.

بودن در جهنم در کنار این همه مردان بزرگ و اندیشمند و فهمیده و دانا،

بسیار دلپذیر تر از بودن در بهشتی هست که طالبان آن بهشت، به عشق

حوری ها و طمع شیر و عسل در جوی کنار درختان، عمل کرده اند. 

.

مردان خدا که با موسیقی مخالف هستند و ساز ها را حرام می دانند، پس

همه نوازنده ها و خواننده ها و وسایل موسیقی در جهنم خواهند بود که

محیطی بسیار دلپذیر تر از بهشت خواهد بود.

.

خب آن جوری که مردان خدا می گویند، اگر قرار است که در جهنم

پوست ما را بسوزانند و دوباره پوست در بیاوریم، از این پوست خوب

شدن تا اون دوباره پوست سوزانده شدن، از محیط با نشاط و پُر از ساز

و آواز لذت می بریم، چون اون پوست سوزاندن ما، جوری نخواهد بود  

که بمیریم و یک جوری باید زنده باشیم که درد سوختن پوست را حس

کنیم و زجر به بریم، باز بهتر است از تحمل قیافه های مردان خدا،

که بیشترشان، جز دروغ گوئی و فریب کاری، کاری نکرده بودند

و جز حرص و طمع و چشم داشتن به زنان و دختران، هنری نداشتند.

.

حاجی هائی که در ماه محرم، خرج امام حسین می کنند و تکیه درست

می کنند و دسته های زنجیر زن و سینه زنی به راه می اندازند و شام

و ناهار می دهند و روضه خوانی به راه می اندازند، در جهنم نیستند و

این خودش یک سعادتی هست که این آدم های دو رو و ریا کار را در

دور و بر خود نمی بینیم و نباید اون ها را با ناراحتی تحمل کنیم.

حاجی بازاری که حاجی بودنش نه برای خدا، بلکه برای جذب اعتماد 

مردم و راحت تر دروغ گفتن و احتکار کردن جنس های مورد نیاز مردم 

برای بیشتر پول درآوردن بود، دیدن این نوع حاجی ها در بهشت،

یک عذابی هست که در جهنم نیست و چه آرامش خاطری خواهد بود.

.

یک روایت کننده از بهشت و جهنم در تلویزیون، چنان با قاطعیت حرف

می زد که گوئی خودش رفته اون جا را دیده و برگشته است...

می گفت که زبان در بهشت عربی هست و زبان جهنم فارسی.

خب اگر در بهشت یک لیوان آب بخواهیم باید بگوئیم:‌

اَنَ... اَنَ... اَنَ... نمی دونم چی چی؟

ولی در جهنم با زبان شیرین فارسی آب می خواهیم

و چه لذتی دارد یک لیوان آب خنک در جهنم با لهیب آتش.

در جهنم آب خوردن هم لذت بخش تر از بهشت است.

بهشتی که نه شعر دارد و نه موسیقی و نه رقص و آواز...

خیلی بدون روح و خسته کننده هست که... ولی در جهنم یک بشکن و

بالا بنداز که بکنی، صد تا همراه پیدا می کنی و خوش می گذرد.

.

همه دوستان و رفقا و همدل ها را در جهنم خواهیم دید، چون اون ها هم

نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند و تظاهر به دین داری نمی کنند.

پس جهنم جای دوستان و یاران است، و موقعی که پوست هامان شروع

به سوختن می کند، به شوخی و مسخره بازی از همدیگر می پرسیم که

الان از بین یک تا ده، درد سوختن ات چند است؟ و وقتی یکی از دوستان

یک عددی می گوید، دیگران برای این که قوت قلبی به دوست بدهند،

با خنده و شوخی می گویند که مال من بیشتر است ها... هاها هاها.  

.. 

سوز 

۰۳ دی ۲۵۸۳ شاهی -  ۱۴۰۳ هجری

23.12.2024