۱۴۰۳ آذر ۲۰, سه‌شنبه

کثافتی به نام دیکتاتور

 کثافتی به نام دیکتاتور

..

از دیروز یکشنبه 08.12.2024 که رژیم بشار اسد سقوط کرده است، هر روز

جنایتی باور نکردنی از رفتار حکومت اسد در سوریه، بر مردم آزادی خواه

و یا مخالف اسد، فاش می شود.

امروز از شبکه دو تلویزیون آلمان، در اخبار و گزارشی از سوریه و زندان

های آن جا، نشان داده می شد که مردمی در زیر و پشت دیوار های بتونی

کشف می شدند که با کمک سگ ها و دستگاه های حساس و تلویزیون های 

مراقبتی به وجود آن ها پی می بردند.

با کلنگ های بادی، بتون ها را می شکافتند و راهی و روزنی به محل حبس

بدون پنجره که زندانیان در آن بودند می رسیدند.

.

در اثر دیدن این محل های زندانی ها، و کمی احساس این مردمان بی چاره،

که سال ها در اون محل های بدون پنجره زندانی بودند، احساسات و اشک

و هق هق گریه را نمی شد مانع شد.

با کمی خود را در جای مردمانی گذاشتن، که فرزندانشان در همان زندان

به دنیا آمده و همانجا بزرگ می شدند و هیچ تماسی با دنیای خارج از

زندان نداشتند، نمی شد اشک نریخت و نمی شد که متاثر نشد.

بی چاره، در این جا، نه به معنی بدبخت است، بلکه بدون چاره بودن و بدون

راه فرار بودن از این ظلمی که به آن ها می شد هست.

در اخبار گفته شد که ماموران اسد، مدارک را سوزانده اند که معلوم نشود

که چه کسی در کجا هست. کلید های الکترونیکی را نابود کرده اند که باز

کردن محل های زندانی ها را مشکل می کند و اگر نجات دهنده گان، دیرتر

به اون مکان ها برسند، احتمال خفه گی و مرگ زندانیان هست.

.

این کثافت که تحصیلات دکترا دارد، بشار اسد، نشان داد که

تحصیلات دانشگاهی داشتن، دلیل با شعور بودن و فهمیده بودن نیست.

اسد ِ بدون احساس و بدون شرف و دور از انسانیت، سال ها هست

که این جنایت ها را انجام می دهد، حالا که گورش را گم کرده است،

چرا این جنایت را در مورد باقی مانده های زندانیان می کند؟

و چرا دستور می دهد که کلید ها را گم کنید و مدارک زندانی ها را بسوزانید؟

در هر صورت تعداد بسیار زیادی از این زندانی ها پیدا خواهند شد و اگر

که زنده نباشند، احساس تنفر و انزجار مردم از این زرافه سیاسی بیشتر

می شود که.

.

در این جا سیاست های جهانی مورد سئوال قرار می گیرد که آیا سازمان

های اطلاعاتی جهان و کشورهای آن ها، از این جنایت ها خبر نداشتند؟

باور نمی شود که بی خبر بوده باشند،‌ ولی چرا ساکت نشسته بودند و

چیزی نمی گفتند و چرا مانع این جنایت های یک دیکتاتور نمی شدند؟

..

سوز 

۱۹ آذر ۲۵۸۳ شاهی -  ۱۴۰۳ هجری 

09.12.2024


۱۴۰۳ آذر ۱۶, جمعه

شرکت های اتوموبیل سازی

شرکت های اتوموبیل سازی

 جهانی برای همه

..

آن چه این روز ها در خبر ها شنیده می شود، صحبت از ورشکسته شدن شرکت

فولکس واگن آلمان و تعطیل کردن دو کارخانه و اخراج حدود ده هزار کارگر است.

.

آن چه که مسلم است، کارگران برای اخراج نشدن و یا کم تر نشدن حقوق شان

به میزان ده درصد، اعتراض می کنند و تظاهرات به پا می کنند،‌ و گرداننده گان

شرکت می گویند که راهی به جز این برایمان باقی نمانده است، چون درآمدی

نداریم که حقوق شما را بدهیم.

.

صاحب کار هم به اندازه ای حرف درست می زند، کارگران و کارکنان هم

حرف شان درست است.

در این جا، مدیریت را مسئول می دانند که از قبل به فکر نبوده اند که کار

به این جا کشیده شده است.

ولی در واقع، چینی ها که کارگر ارزان دارند و محصول ارزان تر از شرکت

های دیگر را به بازار می فرستند، دلیل و علت برای ورشکسته گی برای شرکت

ماشین سازی در آلمان و اخراج کارگران در آلمان هستند.

.

در نوشته های قبلی آورده ام که شرکت های ماشین سازی بایستی با هم و

هماهنگ تولید را در جهان کنترل کنند و به نسبت مصرف بازار محلی و یا

به نسبت احتیاج بازار، تولید داشته باشند که به خاطر تولید زیاد از یک شرکت،

شرکتی دیگر مجبور به کم کردن کار و اخراج کارگران نباشد.

.

ما در جهانی زنده گی می کنیم که همه چیزمان به همدیگر وابسته شده است.

.

وقتی که مزد کارگر چینی در یک روز، و یا در ساعت یک دلار است،

معلوم است که محصول تولیدی اش بسیار ارزان تر از کشوری

هست که حداقل دستمزدش حدود دوازده دلار در یک ساعت است.

.

در این جا، وجود یک سازمان جهانی مدیریت تولید، لازم به نظر می رسد

که تولید هر محصولی را به میزانی تنظیم کند که باعث ورشکسته گی برای

تولید کننده ای مشابه در کشوری دیگر نباشد.

.

اگر کارگر چینی هم، به جای یک دلار برای کارش، بیشتر دریافت کند،

هم زنده گی و امورات آن کارگر چینی بهتر می شود، و هم کارگران در

جای دیگر به بیکاری و تعطیل شدن کارخانه هاشان، تهدید نمی شوند.

.

سازمان مدیریت تولید جهانی، می تواند تکنولوژی و تکنیک کار را بین

سازنده گان و تولید کننده گان بررسی کند و بهترین و با صرفه ترین

روش را به همه کارخانه ها بدهد که همه باهم و یکسان، یک محصول

را تولید کنند که محصول تولیدی بهترین کارآئی را داشته باشد و هم

هیچ کارگری در هیچ کشوری بیکار نشود و همه همان محصول برگزیده

و برتر را تولید و در اختیار مردم بگذارند.

.

به همان نسبت که احترام به حدود مرز های خاکی کشور ها مهم است

و عبور از مرزهای خاکی در یک کشورِ، از سوی کشوری دیگر،‌

تجاوز به حساب می آید، عبور از مرزهای تولید و ارسال محصول

ارزان و بی کار کردن کارگران کشور های دیگر هم، تجاوز به

حدود تولید و تجاوز به محدوده های کاری و تجاوز به حقوق کارگران

کشورهای دیگر هست.

.

لازم است که همه کشور ها، به حدود کاری و تولیدی در کشورهای

دیگر احترام بگذارند و با این تجاوز تولید، کارگران کشور های دیگر

را به بیکار شدن و تعطیل کارخانه های شان تهدید نکنند.

..

سوز

۱۵ آذر ۲۵۸۳ شاهی -  ۱۴۰۳ هجری

05.12.02024


۱۴۰۳ آبان ۱۲, شنبه

دراکولا های جنگ

دراکولا های جنگ

..

دراکولا با خوردن خون از گردن ِ زن ها به زنده گی اش ادامه می داد و بدنام شد.

دراکولا های جنگ، با فروش سلاح جنگی و ایجاد اختلاف بین کشور ها و قبیله

ها، و با ریختن خون مردم، پول به دست می آورند و زنده گی شان لوکس می شود.

بعضی از دراکولا های جنگ، گاهی افراد خوش نام و معروفی هستند که به

سازمان های خیریه کمک می کنند و خود را مهربان نشان می دهند، در

صورتی که انسان نما های طمع کار و حریصی هستند که برای به دست آوردن

پول از راه فروش سلاح ها و وسایل مربوط به جنگ پولدار می شوند،

ولی هیچ شرمی از این نوع پول درآوردن ها ندارند.

دراکولا برای ادامه دادن زنده گی خودش، مجبور به خوردن خون بود، ولی

دراکولا های جنگ، به خاطر طمع و حرص پول، خون ریزی می کنند.

و این بی اخلاقی و بی وجدانی شان را که با اختیار خودشان است و برای

حرص پول است، و یک نوع بی شرفی و بی وجدان بودن است را نمی توان

با دراکولای مجبور برای ادامه دادن زنده گی اش، برابر دانست.

دراکولای داستان، برای ادامه دادن زنده گی اش، مجبور به این کار بود،‌

ولی دراکولا های جنگ، مجبور به این کار نیستند، اما طمع پول زیاد و

زودرس، اخلاق و انسانیت را در اون ها به عقب هول می دهد و خود را

به اون راه می زنند و انسانیت را نادیده می گیرند و پول درآوردن برای شان

به هر شیوه و از هر راهی، از انسانیت و اخلاق، بالاتر است.

.

دراکولا های جنگ، به انسان ها به چشم یک گله ای گوسفند نگاه می کنند

که مانند گله داری که گوسفند هایش را به چرا می برد و پس از بزرگ شدن

بره ها، پشم آن ها را می فروشد و خود آن ها را به قصاب ها می فروشند،

انسان ها را با فروش وسایل جنگی به کشتن می دهند و هیچ نوع شرمی

از این نوع پول درآوردن نمی کنند.

اخلاقیت و انسانیت را نمی توان در پول دار های تولید کننده وسایل جنگی

و وسایل جانبی برای جنگ، پیدا کرد.

پول برای آن ها،‌ خدا، دنیا، آخرت، شرف و اخلاق است.

..

سوز

۱۲ آبان ۲۵۸۳ شاهی – ۱۴۰۳ هجری

02.11.2024


۱۴۰۳ شهریور ۲۱, چهارشنبه

بهشت خسته کننده

بهشت خسته کننده 

..

یک نگاهی از راه دور به بهشت، یک جای سرسبز را نشان می دهد 

که مردم در آن سرگردان هستند و نمی دانند که چه کاری بکنند. 

تاجر بازار، محصولی ندارد که آن را از جایی با زبان بازی 

و زیر فشار گذاشتن فروشنده، ارزان خریده و در جای دیگر 

با تعریف های دهان پرکن، گران تر بفروشد. 

در و پنجره ساز و نجار و آهنگر، چیزی را نباید به سازند و جفت و جور کنند. 

مهندس و آرشیتکت، معمار و بنا و کارگر ساختمانی، چیزی برای ساختن ندارند. 

مکانیک ماشین و برق کار ساختمان، کارخانه و ماشین های صنعتی، 

کاری برای انجام دادن ندارند. 

استاد و معلم و دانشمند، چیزی برای یاددادن ندارند. 

آخوند و ملا، اگر که انسان بوده باشند وبه بهشت، راه داده بشوند، 

که دیگه هیچ چی برای گفتن ندارند، هرچی که می گفتند و راست و دروغ 

را سر هم می کردند که، وعده و دورنمای بهشت بود، حالا که دیگه 

مردم در بهشت هستند، چی دارند که بگوید؟ 

مجلس و نماینده و وکیل و وزیر و رئیس جمهور و انتخابات و تبلیغ های 

انتخاباتی وجود ندارد تا برای این که بدتر انتخاب نشود، «به بد» رای بدهی. 

چون هیچ گزینه ای نداری و تنها امکان داری که به یکی از«چند تا بد» 

که «از بالا» برایت انتخاب کرده اند، رای بدهی. 

دیگه اون جا تو بهشت، این رئیس جمهور نمی اید از اون یکی بد بگوید 

و آن یکی نمی گوید که نگذاشتند کار کنیم. 

دیگر از شرکت های بزرگ خبری نیست که درآمد های بسیار زیاد به دست آورند. 

آن ها که مثل اختاپوس در همه جای جهان دست دارند و سیاست مداران را 

در کنترل خود نگه می دارند، و جنگ به راه می اندازند که با فروش به 

دو طرف جنگ با واسطه هائی که دارند، پول های خیلی زیاد را 

به حساب های خود واریز کنند. 

شرکت های بزرگی که به بهانه های جنگ و خرابی محل های تولید، 

ناگهان همه چیز را گران می کنند و اجناس را به خصوص خوراکی را، 

به چند برابر قیمت می فروشند. 

.

خانم های خانه دار، که دیگه نباید پخت و پز کنند و خونه را گردگیری کنند 

و لباس ها را در ماشین لباس شوئی بگذارند و برای خشک کردن 

به طناب آویزان کنند. 

نه نگرانی برای تهیه خورد و خوراک هست، نه بایستی بچه ها را برای رفتن 

به مدرسه آماده کنند و  این را نه پوش، آن را به پوش هوا سرد است، 

و کارهای مختلفی که تمام روزشان را پر می کرد و وقت کم می آوردند، 

حالا که دیگه نیست، می مانند که چکار کنند؟ 

از لوازم آرایش هم که خبری نیست تا خانم ها دو ساعت جلوی آئینه به نشینند 

و صورت شان را نقاشی کنند. 

به نظر می رسد که در اون جا، رستوران و قهوه خانه ای نیست که مردم 

دور هم به نشینند و خوراکی بخورند یا چای و قهوه به نوشند، 

به گفته یه آخوند ها، هر چی که به خواهی، جلویت حاضر می شود. 

.

به نظر می رسد برای مردان همین می ماند که از خاطرات گذشته شان 

برای همدیگر تعریف کنند، و خانم ها به نظریه پرازی ها و مراقبت های شان 

در مورد زی زی، و سی سی، سخن بگویند و یک عیبی روی این 

و یک عیبی روی آن بگذارند، خلاصه یعنی غیبت کنند. 

.

شاید در بهشت تلفن موبایل وجود نداشته باشد که همه با این که دور هم 

نشسته اند ولی هرکدام تا آن اندازه با موبایل خودشان مشغول باشند 

که با بغل دستی یا روبرو شان صحبت نکنند. 

نه تاکسی هست نه اتوبوس که جایی بخواهی بروی، هرکجا که اراده کنی 

بروی، در همان جا ظاهر می شوی. 

پس چه کاری می توان داشت که روز ها به بی هدفی گذر نکنند؟ 

یک فکری باید کرد و یک راهی را بایستی پیدا کرد.

..

سوز 

۲۰ شهریور ۲۵۸۳ شاهی - ۱۴۰۳ هجری 

10.09.2024

.

۱۴۰۳ شهریور ۱, پنجشنبه

ای انسان

ای انسان

..

بلندای کوه ها، به غرور تو نمی رسد

آنگاه که بر قله ایستاده ای، بالاتر از کوهی

دامنه های کوه، به شمارش قدم های تو نمی رسد

گام های تو، از درازای زمین خاکی بیشتر است و

گاهی زمین، بایستی گام های تو را دو باره و سه باره

شمارش کند

پهنای دریا های بزرگ، برای تو، کناره ها دارد

و بی پایان نیست

محبت و فداکاری های تو، از عمیق ترین دریاها،

عمیق تر است

گذشت و چشم پوشی های تو را، هیچ چیزی در جهان،‌

برابری نمی کند

صبر و تحمل های تو، بیش از هر چیزی در جهان است

.

ای انسان

انسان بودن ِ خود را، با زیاده خواهی، بی ارزش نکن!

..

سوز

۱۵ اَمرداد ۲۵۸۳ شاهی -  ۱۴۰۳ هجری

05.08.2024

۱۴۰۳ مرداد ۲۹, دوشنبه

عشق، مرز نمی شناسد

 عشق، مرز نمی شناسد

...

.

این عکس زیبا نشان می دهد که عشق، مرز نمی شناسد.

.

در حالی که دولت ها،‌ برای شرکت های بزرگ جنگ ها را پیش می برند،‌ ولی

مردم، خواستار صلح و آرامش هستند و می خواهند که زنده گی کنند، و نه جنگ.

.

این دو جوان اسرائيلی و فلسطینی در کنار پرچم های کشورشان، بوسه ای از عشق

 را باهم رد و بدل می کنند و دوستی و محبت را به هم ابراز می کنند.

.

دولت های شان باهم در جنگ هستند، ولی مردم عادی، با دو مذهب مختلف، از دو

کشور مختلف، به همدیگر علاقه نشان می دهند و با سختی های موجود، از بالای

دیواری که آن ها را از هم جدا کرده است، عشق شان را به هم نشان می دهند.

..

سوز

۲۹ امرداد ۲۵۸۳ شاهی - ۱۴۰۳ هجری

19.08.2024