۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

خار سر دیوار

خار ِ سر  ِ دیوار
..
“من از روئیدن خار ِ سر  ِ دیوار دانستم
که ناکـَس کـَس نمی گردد ازین بالا نشینی ها”
..
من از روئیدن خار ِ سر  ِ دیوار دانستم ،
که خار هم می تواند بالا نشین باشد.
ولی آیا آن جای گـُل را می گیرد ،
آیا آن زیبائی یک گـُل را می تواند ارائه بدهد ؟
در مقایسه کردن ِ یک تک گـُل بالای دیوار
با یک بته خار ،
کدام یک بیشتر احساس زیبائی را پدید می آورد؟
-
پیکر ِ خار، ویژگی های خار و نماد های دیده شده از خار
در گذشته ، این پندار را دارد که از آن نمی توان
توقع بوی خوش و احساس خوشی و زیبائی داشت.
-
آنکه خار هست و خود را بالا نشانده و به زور خود را
گـُل می نماید و جلوه می فروشد که من زیبا هستم ،
من دیدنی هستم ، با دیدن من احساس شادی و
زیبائی داشته باشید !
آبروی خود را می بَرَد و زحمت ما می دارد.
-
جای خار در میان گلزار نیست ، به بیابان زیبنده است.
هر چیزی جای خودش را دارد.
خار باید بجای خودش برگردانده شود و کار خودش را
در جای خودش انجام دهد.
یکی پرسید آیا می شود .
آن دیگری جواب داد: می شَوانیم
(یعنی ما کاری می کنیم که بشود ، ما شدنی اش می کنیم)
-
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست
که هر چیزی بجای خویش نیکوست.
..
سوز
 ۰۱ بهمن ۱۳۸۸ – 21.01.2010

۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

‏‫‫فرعون زمان ‏

‫‫فرعون ِ زمان
‫..
‫وقتی صحبت از فرعون می‌شود ، خیلی ها او را می‌شناسند.
‫از رفتار او خیلی ها بد می‌گویند، تقریبا همیشه از او به بدی
‫شنیده ام، کسی تعریفی از فرعون نمی‌کند.
‫راستی کدامیک از مردمان بعد از او که از فرعون بد می‌گویند،
‫او را ‫دیده اند؟
‫‫آیا قیافه او یادشان می‌آید، آیا شکل ظاهری او را می‌شناسند؟
‫ولی اکثرا به بدی از او صحبت می‌کنند. آنچه از فرعون باقی
‫مانده است، یادی از رفتار ِ بد و ظالمانه و غیر انسانی اوست.
‫در این چند هزار ساله کسی با او تماسی نداشته است ، ولی
‫از پس دیوار هزاران سال، خاطره و یاد‌ بود او، یاد و نام و شهرت
‫فرعون با بدی و ظلم همراه است و کسی مایل نیست
‫برای فرعون دلسوزی یا هم دردی بکند.
‫آنچه از فرعون بجا مانده، رفتار و شیوه و نوع این رفتار است.
‫رفتار های صاحبان قدرت در حکومت های امروزی هم،
‫گاهی با رفتار فرعون مقایسه می‌شود.
‫فرعون بودن شکل و قیافه یه خاصی نمی‌خواهد.
‫رفتار و کردار شخص حاکم، او را مشابه فرعون قرار می‌دهد.
‫اگر حاکم، کلاه یا عمامه یا تاج به سرش بگذارد هم،
‫فرقی نمی‌‌کند، او را به فرعون مشابه می‌دانند
‫و رفتارش را نمی‌ پسندند.
‫پس از مرگ یکنفر، یاد‌آوری کردن از فرد از دنیا رفته،
‫وقتی با خوبی یاد می‌شود، خوشایند یاد‌آورنده است
که خوبی های شخص بآن دنیا رفته را بیاد می‌آورد‫.
‫و اگر به زشتی های رفتار و اعمال شخصی که
‫بآن دنیا رفته است فکر کنند یا در باره یه آن صحبت
‫کنند، گوینده و شنونده صورتشان را در هم می‌کشند
و با حرص و غضب و حالت فحش‌ آلود‫ در باره آن
‫صحبت می کنند.
‫آنچه بیاد می‌ماند، نه کاخ و نه قیافه و شکل است.
نوع ِ رفتار، و یادی از آن رفتار، بیاد می‌ماند‫
‫بقول شاعر و فیلسوف بزرگوار مان سعدی
‫نام نیکو گر بماند برقرار
‫به کزو ماند سرای زر نگار
‫..
‫سوز
۱۶ دی ۱۳۸۸ − 06.01.2010

۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

تصور، حادثه یا تئاتر - ۳

تصور‌، حادثه یا تئاتر – ۳
(‫‏‫جنگ موجه ‏) ‏
‏‫.. ‏
‏‫آقای باراک اوباما در هنگام دریافت جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۹ ‏
‏‫سخنانی بیان کرد که در آن اشاره هائی به ناگزیر بودن ‏
‏‫از جنگ کردن و مجبور شدن به جنگ را‌، نوعی ناچاری ‏
‏‫اعلام کرده است‌: ‏
‏----- ‫اوباما گفت که جنگ گاهی اجتناب‌ناپذیر است، ‏
‏‫و او نمی‌تواند در برابر خطراتی که ایالات متحده را تهدید می‌کند، ‏
‏‫منفعل بماند. او درگیری آمریکا در افغانستان و عراق را ‏
‏‫نمونه‌هایی از "جنگی موجه" دانست. ‏
‏‫اوباما در دفاع از "جنگ موجه" گفت: ‏
‏‫ «بدون اسلحه امکان غلبه بر هیتلر وجود نداشت. ‏
‏‫با مذاکرات مسالمت‌آمیز نمی‌توان رهبران القاعده را قانع کرد ‏
‏‫که سلاح خود را زمین بگذارند.» ‏‎-----‎
‏‫.
‏‫رئیس جمهور امریکا در هنگام دریافت جایزه صلح ‏
صحبت ‫از اجبار به جنگ کردن می کند. ‏
‏‫یعنی آیا این یک نوع عذر خواهی کردن از پیش است‌، عذر خواهی ‏
‏‫برای رئیس جمهوری که جایزه صلح گرفته و کمی بعد از آن مجبور می شود ‏
‏‫و فرمان حمله و فرمان آغاز جنگ را بنا به « مصالح ملی » صادر می کند؟ ‏
آیا این یک اعلام‫ جنگ به جمهوری اسلامی و سران مذهبی و ‏
سلاح اتمی طلب ِ آن است؟ ‏
‏‫آیا این سخنان برای اخطار دادن به سران کشور های بحرانی ‏
‏‫و ناآرام ‫منطقه خاورمیانه یا کره شمالی است‌، ‏
‏‫در اخبار همین هفته نوشته بودند‌: ‏
‏‫کشورهای خاورمیانه و ‫حوزه خلیج فارس در ‏
‏‫یکی دوسال اخیر‌، بیش از ۱۰۴ میلیارد دلار اسلحه خریده اند. ‏
‏‫آیا اگر منطقه آرام بود‌، چنین سفارش اسلحه و خرید آن ‏
‏‫از طرف کشور های بدون نگرانی در منطقه‌، پیش می آمد؟ ‏
‏‫از یک طرف این فکر آرامش بخش است که این همه هیاهو ‏
‏‫یکنوع جنگ زرگری است و منظور اصلی فروش ابزار و وسایل ‏
‏‫جنگی است و در واقع ‫جنگی پیش نخواهد آمد. ‏
‏‫از طرف دیگر این فکر پیش می آید که خوب اگر یکی از واسطه ‏
‏‫ها یا فروشنده ها بخواهد به ‫این مسئله‌، یک کمی لعاب بدهد ‏
‏‫و به فکر فروش مواد پشتیبانی و تدارکاتی این وسایل جنگی ‏
‏‫باشد‌، زیرا‌، خوب از این وسایل باید استفاده بشود که خراب بشود ‏
‏‫تا آنها بتوانند قطعات یدکی و پشتیبانی آنرا تامین کنند. ‏
آنوقت چه پیش خواهد آمد؟ ‏
آنوقت امریکا که نقش پرچم دار صلح جهانی را بازی می کند ‏
‏‫و در همه جای دنیا نیروهای نظامی اش برای برقراری صلح ‏
‏‫حاضر است چه خواهد کرد‌، و به نفع کدامین وارد صحنه خواهد شد؟
‏‫.. ‏
‏‫سوز ‏
۱۹ آذر ۱۳۸۸ − 10.12.2009 ‏