۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

زلزله در آذربایجان و امنیت ملی


زلزله در آذربایجان و امنیت ملی
..
در این وادی، که گردانندگانش ادعای رهبری جهانی را می کنند، ادعای گسترش عطوفت اسلامی
در جهان را دارند، کمک کردن به مردم محتاج کمک هم اقدامی علیه امنیت ملی تلقی می شود.
این ها که می گویند ملی گرائی حرام است، پس چرا برای دستگیر کردن مردم امنیت ملی را
عنوان می کنند؟ چرا به کلمه ملی آویزان می شوند؟
اگر مردم ، خودشان به یاری آسیب دیدگان زلزله می روند و از وقت و مال خودشان مایه می گذارند،
اقدامی علیه امنیت ملی کرده اند؟
سخنگویان آنها «آیت الله ها» که می گویند از دولت توقع نداشته باشید و خود مردم باید کمک کنند.
پس چطور برای کمک های مردمی هم، انگ می چسبانند و دیگران را
از کمک کردن به آسیب دیدگان هراسناک می کنند؟
کمی بعد از زلزله در آذربایجان، در شبکه های اجتماعی عکس هائی از کمک های
پزشکی و آمبولانس ها، از طرف دولت، برای میانمار و سوریه انتشار یافت، و سخنگوی
وزارت خارجه می گوید مردم مسلمان میانمار محتاج این کمک ها بودند.

این سخنان چه معنا و مفهومی دارد؟
آیا مردم آذربایجان مسلمان نیستند، یا این دولت، دولت مردم ایران و آذربایجان نیست؟

آن آیت الله هائی که مثلن نمایندگان خدا در روی زمین هستند، چطور برای کمک های دولتی به
میانمار و سوریه، حدیث و آیه نمی آورند و به مردم سوریه و میانمار نمی گویند از دولت ِ ما
توقع کمک نداشته باشید.
ولی برای مردمی که از مالیات آنها، از اموال کشور ِ آن مردم حقوق و مستمری می گیرند،
از وقف و خمس و ذکات آن مردم زندگی شان را سر و سامان می دهند، می گویند از دولت
توقع نداشته باشید!

این دولت، دولت کدام مردم است؟
دولتی برای مردم میانمار، سوریه، ونزوئلا که برایشان خانه می سازند، یا لبنان که حتی مخارج
ساختن مجلس لبنان را هم بعهده می گیرند، یا دولتی برای مردم ِ عراق هستند که درمانگاه و
بیمارستان هیجده طبقه برایشان می سازند؟
..
سوز
4 شهریور 1391 – 25.08.2012

۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

دلتنگی برای موسوی


دلتنگی برای موسوی
..
در خبر ها آمده بود که آقای آریا آرام نژاد، آهنگی خوانده با شعری در مورد دلتنگی برای آقای موسوی.
البته آقای موسوی حرفهای قشنگی زدند و بیشتر حرفهاشون دلگرم کننده بود بجز آخرین حرفشون
که بنظر میرسد که کشتی یه اعتراضی و کل هیجان و شور ِ اعتراضی یه مردم را
با یک جمله به گِل نشاندند. آنگاه که گفتند: «ما میخواهیم به دوران طلائی امام برگردیم».
بنظر می رسد در این شعر، دلتنگی برای این حرفها! یه خورده شعر را زیر سئوال می بَرَد.
ایده و شعر و موزیک سازی برای شخصی که نقش مبارز را دارد خوب است و زحمت آقای آرام نژاد
قابل تقدیر است.
ولی توقع تکرار ِ سخنان از شخصی که سکان دار موج اعتراضی یه مردم قرار گرفت یا قرار داده شد،
و خواسته ها و انگیزه های این جنبش اعتراضی را به بیراهه بُرد و خیلی ها را، از سخنان بی مفهوم
و تنفر انگیزی که بیان داشت مأیوس کرد، یک کمی بی مورد است «دوران طلائی امام».
اگرچه این شخص نباید در زندان باشد، ولی هنوز هم چنین شخصی را
سَمبل و پرچمدار جنبش آزادی خواهی ِ مردم قرار دادن،
باز هم هول دادن ِ این حرکت مردمی بسوی راهی بن بست است.
اگر آقای موسوی و کروبی را آزاد بگذارند و ایشان بتوانند به راحتی سخن بگویند، آیا می توان
انتظار داشت که مردم، مثل سابق و قبل از گفتن «ما میخواهیم به دوران طلائی امام برگردیم»
به دور ایشان جمع شوند؟ نه!
..
سوز
4 شهریور 1391 – 25.08.2012

۱۳۹۱ شهریور ۱, چهارشنبه

شراب شیراز

شراب شیراز

..

در یکی از صفحه های اجتماعی یک آقائی از شراب شیراز تعریف کرده بود و 

اینکه این شراب در دنیا بنام های سیراه و سیراک و هرمیتاژ و... نام های دیگر 

معروف است. 

آقائی دیگر، با توپ و تشر و مسخره کردن ایرانی ها که هر چیزی را در دنیا از 

ایرانی ها می دانید شروع به انکار شراب شیراز کرده بود که به ناچار در قسمت 

نظر ها جوابش را چنین دادم:

 

آقای « fozul » شما که به ویکی فارسی ایراد می گیرید که

(بدون ذکر منبع موثق، اصل این شراب را ایران می‌داند) از کجا آورده اید و 

بدون مدرک می گوئید که : 

« DNA ثابت کرده که انگور این شراب با انگور شیراز یکی نیست » ؟

این حالت ضد ایرانی شما از کجا سرچشمه می گیرد؟

صدها نوع شراب وجود دارد و نام یکی از این شراب ها هم « شیراز » است.

شما چرا چشمات میزنه بیرون؟

خود کارخانه ها در: امریکا و استرالیا و آرژانتین و افریقای جنوبی شرابشان را 

بنام شراب شیراز عرضه می کنند. شما از کجا مدعی شده اید و شراب شیراز را 

انکار می کنید؟

.

آیا خواجه حافظ شیرازی باید در ویکی فارسی اشاره به شراب شیراز می کرد که

شما ایراد به ویکی فارسی نگیرید؟

خیلی از شاعران ایران و در خیلی جاهای دیگر از شراب شیراز نام برده اند و 

از آن تعریف کرده اند.

آیا شما هم جزو گروهی هستید که حتی تخت جمشید را انکار می کنند؟

آنها کوروش را عامل یهودی ها می دانند و می گویند: یهودی ها کوروش را بزرگ

کردند و اصلن کوروش به آن صورت بزرگ نبود.

آنها بی وطن هستند، آن ها نوکر بیگانه هستند و تمام سعی و تلاش آن ها در

انکار کردن بزرگان ایران و افتخارات ایران است.

دنباله آقای « fozul »...

من در مسافرتی در امریکا، از فروشنده در سوپر مارکت سراغ شراب شیراز را 

گرفتم و فروشنده مرا به قسمتی از قفسه شراب ها برد و دو نوع شراب شیراز 

نشان داد.

یکی محصول کالیفرنیا بود و دیگری محصول افریقای جنوبی.

حالا شما که اسم این میاد که این از ایران است و رگ گردنت باد می کنه و غیرت

ضد ایرانی ات تو را به هیجان می آورد که به مسخره به گوئی هنر نزد ایرانیان 

است و بس.

بگو! افریقای جنوبی و استرالیا و آرژانتین و امریکا چرا شرابی به اسم شیراز 

درست می کنند؟ آیا اسم قحطی است؟

نه جیگر، شراب شیراز، شراب شیراز است و اگر شما و دار و دسته های 

هم هدف شما، خودتان را پاره هم بکنید، شراب شیراز تاریخی قدیمی دارد،  

مزه و طعم خودش را دارد 

و حداقل از زمان شعر های حافظ شیراز سابقه و منبع موثق دارد.
.

در آلمان برای اجازه آشپزی داشتن در رستوران باید دوره ای از آشپزی را تعلیم دید.

از صاحب رستورانی که مشتریانش از بزرگان شهر بودند، سئوال کردم که آیا 

شراب شیراز را می شناسی؟ گفت بعله که می شناسم. یکی از آموزش های ما، 

شناختن شراب ها از طعم و مزه آن بود. 

و شراب شیراز طعم و مزه مخصوص خود را دارد.

دنباله آقای « fozul »...

خوب آقای DNA شناس، حالا چه می گویی؟ آیا دوره های آشپزی در آلمان هم 

از غرورایرانی برخوردار هستند؟

نه آقا جان شراب شیراز شرابی شناخته شده در جهان است و جایگاهی دارد 

که شما و دوستانتان نمی توانید جایگاه آن را انکار کنید.

حالا بروید و یک جوری خود را خنک کنید.

این شعر را هم در ضمن نوشتن ِ دفاعیه از شراب شیراز نوشتم:

.


شراب شیراز

..

بیار ساقی ز ِ شیرازم شرابی ارغوانی

شرابی لعل گون و گــَس، آنسان که دانی

شرابی کان، ز ِ طعم و مزه اش آن را شناسند

شرابی را که نام دارد کنون، نامی جهانی

..

سوز

اول شهریور ۱۳۹۱ – 22.08.2012


شراب شیراز

شراب شیراز
..
بیار ساقی ز ِ شیرازم شرابی ارغوانی
شرابی لعل گون و گــَس، آنسان که دانی
شرابی کان، ز ِ طعم و مزه اش آن را شناسند
شرابی را که نام دارد کنون، نامی جهانی
..
سوز

اول شهریور 1391 – 22.08.2012

۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

مرغ که نبود، اشکنه

مرغ که نبود، اشکنه
..
آخوند می گفت‌، مرغ که نبود‌، بخور بجاش‌، اشکنه
آخوندا که مرغ بخورند دست‌‌‌‌‌، پاهاشون‌، بشکنه
تیهو و کبک‌، شکار  ِ آهو‌‌‌‌‌، میارن خونه شون
دروغ میگه مرغ نمی خوام‌، این که چو  روز‌، روشنه
.
حرفو‌، آخوند برایه مردم میزنه نه بَر، خود
خدا رو شاهد میاره برای ِ حرف ِ بی خود
امام زمان دستور میده‌، دروغ‌، به این بزرگی
خجالت و شرم نداره برای ِ حرف ِ بیخود
.
هزار ساله‌‌‌‌‌، واسه یه آخوند‌، سفره یه مرغ می چینند
لنگو به دندون می کشند‌، سینه رو در کمینند
جیب ِ آخوند پُر نشد و قیمت مرغ گران شد
مکروه ِ مرغ فتوا دادند، دروغگوی ِ کبیرند
..
سوز
15 امرداد 1391 -  05.08.2012