۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

سازمان ملل ، عاشورا ۱۳۸۸

سازمان ملل ، عاشورا ۱۳۸۸ 

‫.. 

در دو سه روز گذشته و امروز ، اخبار راجع به مراسم عاشورا در ایران ‫ 

‫و تهران را می دیدم و می شنیدم . 

‫گاهی اشگ ِ تاثر جلوی دیدن را تار می کرد و از چشم جاری می شد. 

‫احساس همدردی با مردم این سرزمین ستم دیده ، 

‫احساس ناتوانی در کمک به رفع این بلا و ستم ، از مردم این جامعه. 

‫احساس تاسف ، و تفکر به راه های گریز ، یا جلوگیری از این ستم و 

‫زورگویی و قدرت طلبی حاکمان ِ جامعه . 

‫این احساس ِ ضعف ، بطور طبیعی ، احساس کمک طلبیدن را تقویت میکند. 

‫کمک !؟ کمک از چه کسی ؟ کمک از کجا ؟ 

‫امام حسین (ع) در صحرای کربلا ندا داد : 

‫آیا کسی هست که مرا یاری دهد و کمک کند؟ 

‫مردم ایران از چه کسی می توانند طلب یاری کنند؟ 

‫در یک طرف یک دولت است با پول و قدرت اجرائی و سربازان و پلیس 

‫و عوامل مختلف با لباس شخصی و مسلح و بدون محدودیت و 

‫آزاد از بازخواست و جوابگوئی ، هر کاری که می توانند می کنند. 

‫از طرف دیگر مردم ، آزادیخواه و صلح جو با دست خالی و حداکثر 

‫دستی به بالا به عنوان ِ اعتراض . 

‫مردم خواهان ِ آزادی های ِ اجتماعی و حقوق بشری ِ خود هستند. 

ولی ‫حکومت می گوید : 

‫نگوئید بجز آنچه که من می خواهم ، 

‫کاری نکنید بجز آنچه که من می گویم ، 

‫نپوشید بجز آنچه که من می گویم ، 

‫نخندید بجز زمانی که من می گویم ، 

‫گریه کنید هر زمان که من می خواهم 

‫نخورید بجز آنچه که من می گویم 

‫ننوشید بجز آنچه که من می گویم ... 

‫. 

‫و بعضی از دولت های خارجی هم که از وجود این رهبران 

‫سود می برند و منافعی برای کشور خود بدست می آورند، 

‫بودن این افراد در قدرت را توجیه می کنند . 

‫آن کشور ها ، با عوامل اطلاعاتی ، تبلیغاتی و نفوذی ِ خود 

‫در جامعه داخلی و جامعه جهانی از این حکومت حمایت می کنند. 

‫و ‫بعضی از کشور های قوی می گویند : این مسئله داخلی است ، 

‫ولی اینطور نیست . این مسئله یه جامعه جهانی است. 

‫. 

‫وقتی در کشور امریکا و خیلی از کشور های اروپا ، پدر یک خانواده ، 

‫فرزندانش را اذیت بکند ‫یا آنها را کتک بزند ، دولت ، پدر خانواده را از 

‫خانواده جدا می کند . خانواده را تحت حمایت ِ خود می گیرد و 

‫پدر خانواده را مورد سئوال قرار می دهد و او را مجازات می کند. 

‫حکایت ِ دولت ها با مردم یک کشور هم مانند پدر و خانواده است. 

‫اگر پدر معنوی و یا مَجازی یک کشور مردمان خود را کتک میزند 

‫و یا مخالفان ِ عقیده یه خود را اعدام می کند ، و یا به بهانه های 

‫واهی به زندانهای طولانی محکوم می کند ، باید جامعه جهانی 

‫گوش این پدر را بگیرد و به گوشه ای بنشاند و او را محاکمه کند. 

‫و مردم کشور مانند فرزندان ِ این پدر مجازی باید مورد حمایت 

‫جامعه جهانی قرار بگیرند. 

‫اکثر مردم ایران از وضع موجود ناراضی هستند و احتیاج به کمک دارند. 

‫اکثر مردم به خیابان ها نمی آیند اگرچه ناراضی هستند ، چون ‫عوامل 

‫مختلفی آنها را ترمز می دهد ، تا جان بر کف اظهار نارضایتی نکنند. 

.‫ 

‫آیا سازمان ملل یعنی سازمان ملت ها می تواند به مردم ایران کمک کند ؟ 

‫تا بحال که فقط اعلامیه داده است که: 

« ‫حاکم ظالم کمتر ظلم کن » 

‫حال اگر حاکم ظالم از ظلم کردن خود دست نکشید ، 

‫سازمان ملل چکار می کند. محکوم می کند یا تحریم می کند. 

.‫ 

‫تحریم فشار را به مردم وارد می کند . حاکم که قدرت و منابع مالی 

‫و غذائی و جنگی را در اختیار دارد ، از آنچه موجود است به عوامل 

‫گوش به فرمان خود تقسیم می کند و اگر چیزی اضافه بر استفاده 

‫عوامل زیر فرمان خود داشت به بقیه مردم می دهد و اگر کسی 

‫به کم بودن آن اعتراض کرد آن وقت می گویند در تحریم هستیم . 

.‫ 

‫پس تحریم ها فشار را بر مردم ‫وارد می آورد نه به حاکمان 

‫و عوامل نگهدارنده و گرداننده گان حاکمان. 

‫. 

‫خوب پس چه باید کرد ؟ آیا بقول سهراب سپهری : 

‫چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید . 

.‫ 

‫سازمان ملل دیگری باید ساخت ، جور دیگر باید داشت ، 

‫یک سازمان ملل لازم است به معنای سازمانی که برای 

‫رفاه ملت ها ( یعنی مردم ) در تلاش است و اگر در کشوری 

‫حاکمان به مردمان ظلم می کنند ، گوش آن حاکمان را بگیرد 

‫و به زباله دانی پرت کند و حاکمانی را حمایت کند 

‫که اکثر ‫مردم مایل به آنها هستند و بیشتر 

مردم ، این افراد متعادل و صلح جو را می خواهند . ‫ 

‫در همین سازمان ملل می توان بخشی را تاسیس کرد که 

‫نظارت بر اداره کشورها از نظر حقوق بشر را کنترل می کند. 

‫اگر حکومتی مردمانش را تحت فشار قرار داد و آشکار و پنهان 

‫مردم کشور را از بین می برد ، یک اطلاعیه و اخطاریه و در صورت 

‫ادامه با یک نیروی متحد نظامی جهانی ، بلافاصله در یک 

‫اقدام سریع و فوری ، حکومت را ساقط کنند و حکومتی 

‫نو برپا دارند. 

این دولت را باید شست ، دولتی دیگر باید ساخت. 

.‫ 

‫در افریقا یک دیکتاتور در کشوری دویست سیصد هزار نفر 

‫از مردم را کشت. ‫چند تا محکومیت شفاهی و کتبی 

‫از طرف سازمان ملل باو داده شد ‫و دیگر هیچ‫ . 

‫این چاره درد نیست. 

‫. 

‫اداره امور نظارت بر دولت ها در سازمان ملل 

‫در مورد حقوق بشر و کارکرد ‫آن دولت ها ، می تواند ‫نظر بدهد 

‫که این دیکتاتور در این کشور مردمانش را کشته ، حقوق بشر 

‫را نادیده گرفته است و به اخطار ها توجه نکرده است و در 

‫یک جلسه اضطراری تصمیم گرفته شود و با استفاده از نیروهای 

مختلف سیاسی محلی ، حتی نظامی ، آن کشور را از وجود 

‫آن دیکتاتور پاک کنند و مردم را به مدیریت مورد نظرشان برسانند.‫ 

.‫ 

‫در همه جای دنیا می توان چنین نظارتی بر حکومت ها داشت ، 

‫تا همه مردم جهان بهره مند از حقوق و آزادی های بشری باشند.‫ 

‫‫.. 

‫سوز 

 ۰۹ دی ۱۳۸۸ − 30.12.2009

۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

زندگی


زندگی
‫..
زندگی چیست‌، خرمن کوفتن
یا به عزم آهنین‌، مشکلی را روفتن
‫زندگی‌، گسترش ِ دم به دم خاطره هاست‌،
‫‫نقش هر خاطره زیبا‌، و هم بی پرواست‌،
‫چون به دریا زدن و‌، در کف آبش صدفی ناب بجستن‌، رویاست‌،
‫نقش امید زدن‌، بر تن این فردا هاست‌،
‫زندگی‌، ساختن دم به دم رویاهاست‌،
بهره بردن ز جهان باز‌، در این حالا هاست
‫جستن و‌، یافتن ِ دوست‌، در این‌، درجا هاست‌،
‫دل سپردن به گُلی‌، کان بویه گلش بی همتاست‌،
رنگ سرخ‌، دیدن ‫از روی شقایق زیباست‌،
‫بوی خوش‌، داشتن امید‌، ز ِ هَر گُل‌، همانا‌، بی جاست‌،
‫‫بر خیز و به بخش‌، باز همی دانه بکار‌، تا که زمان پا برجاست‌،
همچو محبوبه یه شب‌، کان‌، بخشش ِ عطر‌، در او‌، بی همتاست
..
‫سوز
۲۵ مهر ۱۳۸۸ − 17.10.2009

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

اعدام کودکان با جرم بزرگان

اعدام کودکان با جرم بزرگان
..
آقایان مسئول دادگستری جمهوری اسلامی ، به چه زبانی باید گفت :
لا یوقتلو الاطفال
مجازات برای مجرم با در نظر گرفتن زمان و شرایط انجام جرم تعیین می شود.
چه بسا برای یک جرم یکسان ،
مجازات مختلف بسته به شرایط شخص و شرایط زمان انجام آن تعیین می شود.
حالا اگر پسری در پانزده سالگی عملی خلاف انجام داده است ،
او را دارای عقل کامل نمی دانند ، زیرا او حق رای دادن ندارد .
از لحاظ قانونی حق خرید و فروش اتومبیل یا مِلک و مستغلات هم ندارد .
اگر بدلیل حجم کار دادگستری ،
محاکمه یک جوان آنقدر در نوبت می ماند تا آن پسر به سن قانونی برسد ،
نمی توان و نباید و اصولا منطقی و عقلانی نیست
که او را مانند یک فرد 18 ساله با مسئولیت های قانونی محاکمه کرد.
در هر زمان که فرصت برای تعیین جرم شد ،
باید او را بنا به شرایط تعیین شده برای کودکان یا نو جوانان محاکمه کرد.
قتل عمد مجازاتی شدید تر از قتل غیر عمد دارد .
قتل توسط یک جوان 15 ساله حدودا در حد یک قتل غیر عمد محسوب می شود.
بگذرید از اعدام ، به خصوص جوانانی که زیر 18 سال دارند ،
به کجا می خواهید برسید ؟ چه چیزی را اصلاح کرده اید .
بقول مولوی بزرگ : چون سرو کار ِ تو با کودک فتاد - پس زبان کودکی باید گشاد
..
۱۵ آذر ۱۳۸۸- 06.12.2009

۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

دالائی لاما، رهبر بودائیان تبت

دالائی لاما، رهبر بودائیان تبت
..
دالائی لاما، رهبر بودائیان تبت در کنفرانسی در سیدنی در استرالیا بود
( رهبر همیشه در تبعید )
دالائی لاما، رهبر بودائیان تبت در کنفرانسی در سیدنی در استرالیا
در مورد علوم ذهنی سخن می‌گفت.
راستی چرا این رهبر مذهبی یک عمر است در دنیا سرگردان است
و اجازه ندارد به کشور خود و به میان مردم خودش باز گردد؟
اگر مردم تبت می خواهند به چیزی معتقد باشند که خودشان دوست دارند ،
چرا دایه های مهربان تر از مادر برای آنها تصمیم می گیرند که :
نه صلاح شما در این است که آنچه ما می گوئیم شما قبول کنید.
اگر مسلمانان اجازه دارند در کشور سوئیس برای خود مسجد و مناره
( نماد مسجد مسلمانان ) درست کنند و به نماز مشغول شوند و
مراسم مذهبی خود را بجا آورند ،
چرا مردم تبت اجازه ندارند در کشور خودشان به دین خودشان باشند؟
کشور های دنیا که به رای مردم سوئیس که مایل نیستند در کشورشان
مناره ساخته شود اعتراض می کنند و می گویند این ممانعت
” ساختن مناره ” بر خلاف منشور حقوق بشر است ،
دستی هم برای مردم تبت بالا به زنند
و آزادی را به کشور و مردم تبت باز گردانند.
..
سوز
۱۲ آذر ۱۳۸۸ – 03.12.2009
.
http://de.wikipedia.org/wiki/Dalai_Lama

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

آقایان علما ۲

آقایان علما ۲

‫..

ابوعلی سینا دانشمند، فیلسوف و پزشک‫ بزرگ ایرانی بود.

‫می گویند که او را گفتند، ای خواجه:

‫شراب طول عمر را کم می کند.

‫ابوعلی سینا گفته است:

‫ما به پهنای زندگی و عمر، کار داریم، نه به طول آن

‫−

‫پهنای ِ زندگی؟! واقعا جای تامل دارد!

آنها که شصت سال، هفتاد، هشتاد یا نود سال عمر دارند،

‫آیا در پهنای زندگی شان چه کرده اند؟‫

‫وقتی به طول زندگی خود نگاه می کنند، آیا

‫از عرض و پهنای زندگی شان راضی هستند؟

‫آیا عمل شان درست بوده است؟

‫−

‫آیا ساکت نشستن در برابر ظلم و تحمل بی احترامی و بی عدالتی،

‫و خودداری از اعتراض به آزار شدن مردم،

‫برای ِ طولانی کردن ِ عمر، آیا ارزش این طول ِ عمر را دارد؟

‫آیا برای ادامه یه عمر و طولانی تر کردن ِ آن، باید به عقیده و آرمان ِ زندگی

‫پشت کرد و در هر حالی به ادامه و طول عمر ِ بیشتر اندیشید و نه چیز دیگری؟

‫−

‫آنها که معلم دین و مذهب و اخلاق و آزادی و آزادمردی و آزادگی بوده اند،

‫و مردم را به عدالت، به حمایت از درماندگان دعوت می کردند و شغل آنها

‫هدایت مردم بسوی خداوند است، آخوند، ملا، واعظ، روحانی...

‫چرا پس تقریبا همه شان، ساکت نشسته اند؟

«چند صد هزار نفر ساکت، پنج شش نفر حق طلب که اعتراض کرده اند»

‫از کودکی بیاد داریم در مراسم عزاداری محرم، ده روز تا، تاسوعا و عاشورا 

‫سخنرانی ها در تجلیل از مقام امام حسین (ع) بود و دلاوری های او و دفاع از

‫حق و مبارزه با ناحق، مبارزه با زور، مبارزه با بی خدائی، مبارزه با بی دینی.

‫.

‫کجا هستند آن منادیان ِ آزادی خواهی به رَوِش امام حسین (ع)؟

آخوند ها، ملا ها، حجت الاسلام ها و مخصوصا آیت الله ها وظیفه دارند

‫در صف جلو و جزو اولین افرادی باشند که،

‫صحنه های دفاع مردم ایران در مقابل ‫ظلم و زور حکومت را آرایش می دهند.

‫.

کجا هستند ملایان و آخوند هایی که مردم را در هر فرصتی به مظلومیت

‫‫‫امام حسین (ع) می گریاندند و جور و ظلم حکومت و اسلام دروغین حاکمان

‫زمان علی (ع) و امام حسین (ع) را نکوهش می کردند.

‫می گفتند معاویه و یزید، نماز هم می خواندند ولی اسلام دروغین داشتند.

آنها فرزند پیامبر، نوه پیامبر را کشتند و به اسلامی بودن ‫تظاهر کردند،

‫زیرا می خواستند حکومت را در دست خود نگه دارند.

.

‫‫اگر امروز و این روزها، ملایان و آخوند ها با همان لباس که

‫نماد راهنمای مذهبی بودن آنان است، در صف های مردم نیایند و

‫به ظلم حکومت اعتراض نکنند، دیگر جائی در میان مردم نخواهند داشت.

‫. 

‫آخوند و ملا، کلماتی هستند که بلافاصله این افراد را در ذهن ظاهر می کنند

‫و استفاده از این کلمات، به هیچ وجه، بی احترامی به این اشخاص نیست.

‫−

‫آخوند ها و ملا ها و یا روحانیون، این روزها و امروز باید در صف اول ِ مردم

‫در خیابان ها راه بروند و به روش حکومت اعتراض کنند. اگر حکومت به آنها

‫هم حمله کرد و آنها را هم کتک زد و بازداشت و زندانی کرد، آن وقت همه مردم و

‫روحانیون می بینند و باورشان می شود که این حکومت، ‫ظاهری اسلامی دارد

‫ولی ‫حکومتی ظالم ‫است و بر خلاف انصاف و انسانیت عمل می کند.

‫−

‫حالا، اگر روحانیون جنبشی از خود نشان بدهند و با مردم حرکت کنند، آبروئی

‫برای خود دست و پا خواهند کرد و بعد از این هم در میان مردم اعتبار و احترامی

‫خواهند داشت، و در آینده، مردم آنها را روحانی نما نخواهند گفت.

‫مردم نخواهند گفت: ملا ها از هر طرف باد بیاد، بادش می دهند.

‫در آینده کمتر آدمی خواهد گفت:

‫واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند

‫چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

‫−

‫آقایان بیائید به طول زندگی ی خود پهنا بدهید، معنا بدهید.

‫چه می گوئید آقایان؟

‫چه می کنید آقایان؟

چه شده است ‫آقایان؟

‫از آموزش ِ آزادگی ی ‫‫‫امام حسین (ع) به مردم، آیا خودتان اندک بهره ای برده اید؟

‫آیا از آزاد گوئی های زینب کبرا و افشاگری اش و تبلیغ این آزاد گوئی های آن شیر زن

‫اندک بهره ای برده اید؟

‫از روایت: رطب خورده منع رطب چون کند، از پیامبر اسلام چه آموخته اید؟

آن حضر‫ت نشان می دهد:

«‫آنچه را که به مردم توصیه می کنی، خودت اول انجام بده»

اگر به مادر آن پسر می گوید برو و فردا بیا ( در حالیکه جمله امروز و فردا یکی است)

‫و فردای آن روز به پسر می گوید: پسر جان خرما نخور!

‫برای این است که پیامبر خودش در آن روز خرما خورده است. و فردا خود را

‫موظف می بیند که خرما نخورد. بعدا، نخوردن خرما را به دیگری توصیه می کند.

‫این است درس پیامبر اسلام: آنچه را از رشادت و شجاعت ِ امامان به مردم

‫آگاهی می دهید، خودتان اول انجام دهید، شما الگو باشید .

‫شما نمایندگی تان برای ‫‫‫امام حسین (ع) و امامان بیشتر است تا بقیه مردم.

‫..

‫سوز

 اول آذر ۱۳۸۸ − 22.11.2009


۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

چراغ امید

چراغ امید
‫..
تو در نگاه ِ من همانی که در رویاهایم می جستم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌،
‫به نرمی یه نسیم ِ مرطوب و معطر ِ برگهای ِ درختان ِ نیمه شب‌،
‫در دلم خزیدی و به همه جای دلم سر زدی و از آن گذر کردی‌،
‫−
حال احساس ِ وجود ِ دوباره یه تو‌، در اتاقک های تو در تویه
‫قلبم را می جویم‌.
‫لذت ِ وجود ِ نسیم ِ گذرت را در تک تک اتاقک های قلبم‌، کم دارم
‫و به دنبال ِ احساس ِ وجود ِ دوباره یه تو‌،
در این اتاقک ها در جستجو هستم.
‫−
‫غم ِ نداشتن و یا پیدا نکردن ِ اثری از تو‌، نگرانی را در وجودم پخش می کند
‫و قبل از پایان جستجو‌، گویا به شکست از نداشتن تو‌، تسلیم شده ام
و ‫غم دارد وجودم را فرا می گیرد‌.
-
ولی من چراغ امید را در دلم روشن می کنم‌.
‫امید ِ دیدار ِ دوباره‌،
امید ِ گذر ِ نسیم ِ وجودت از قلبم‌،
امید ِ لبخند ِ قبول از تو
‫..
‫سوز
۲۷ آبان ۱۳۸۸ − 18.11.2009