۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

ندا... Neda

ندا... ‫Neda
‫..
‫ندا ، را بی ندا کردی بسیجی
‫تو ، کا‫ری بی خدا کردی بسیجی
‫چو ، سر دسته ، نهیبی بر شما زد
‫تَنی از جان ، جدا کردی بسیجی
‫ترا گفتند ، دشمن در کمین است
‫پسر یا دختری ، شاید همین است
‫بهشت و حوری اش ، در خاطر آور
‫رسیدن هم به آن ، راهش همین است
‫که کشتن در رَه ، اَل لَه ، ثواب است
‫امام ِ غایبت ، پا در رکاب است
‫همو ناظر، به مُلک و اُمت خود
‫که رهبر ، نایبش ، در رأس کار است
امام ِ جمعه و آخوند و رهبر
‫همه دارند ، بسی اموال در بَر
‫خورند از مال مردم تا به تیهو
‫سرابت می دهند ، از آب کوثر
‫بسیجی جان تو هم فرزند مائی
‫ازین بوم و ، تو هم از این سرائی
‫فریبت می دهند ، آخوند و ملا
‫حقیقت در کجا ، تو در کجائی
‫کدام آخوند ، در شهر و کناره
‫به جنگ ِ هشت سال ، فرزند داده
‫بهشت و حوری اش شیرین نماید
‫تو را آهو به دشت ، نگرفته داده
‫‫
‫بسیجی ، مِهر دید ، اندر اسارت
‫پس از تیری که او زد ، با جهالت
‫ندامت در دلش ، آتش بر او زد
‫هزار افسوس بود ، سیما و حالت
‫ندا ، چون خواهرم ، صغرا ، سکینه
‫بمن ، فرمانده گفت ، دشمن همینه
‫بزن !!! سهمی به بَر از آب کوثر
بجایش داده اند ، آب خزینه
‫‫..
‫سوز

۹ تیر ۱۳۸۸ − 30.06.2009

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

ای ‫جامعه جهانی، کمک کنید

ای ‫جامعه جهانی، کمک کنید
‫..
‫مردم ایران در سرزمینی زندگی می کنند که گردانندگان
‫سیستم حکومتی ، کمترین حقی برای اکثریت مردم قائل
‫نیستند ، عقاید اکثریت و اقلیت های قومی و مذهبی ،
‫سلیقه و میل اکثریت و اقلیت برای آنها ‫ارزشی ندارد.
‫گردنندگان حکومت با عقاید عقب افتاده ، می گویند
‫بقیه مردم باید به میل ما ‫زندگی کنند و عقاید عقب افتاده
‫ما را قبول کنند و به ‫آن عمل کنند ، و اگر چنین نکنند
‫ما آنها را بزور شلاق زدن ، با نیروهای چماق دار و
‫چاقو کش ، وادار به این کار خواهیم کرد و اگر باز هم
‫گوش به حرف ما نکنند ، آنها را به زندان می اندازیم
‫و اگر بازهم به حرف ما گوش نکردند ، به بهانه دشمن
‫خدا ، یا مخالف نماینده ِ خدا و یا اخلال در امنیت ملی ،
‫آنها را می کشیم و به زندگی آنها خاتمه می دهیم .
در یک ماه اخیر مشاهده شد که حکومت ،‫ اختیار
‫رأی دادن مردم را محدود کرده و گفت : شما
‫اجازه دارید فقط به این چهار نفری که ما تعیین
‫می کنیم رأی بدهید. چنانچه دیده شد ، در همین
‫انتخابات و رأی گیری از مردم هم دستکاری و تقلب
‫کردند ، و وقتی مردم با تظاهرات آرام به این نادرستی
‫اعتراض کردند ، خواستند ‫آنها را با خشونت وادار به سکوت
‫کنند و زخمی ‫های بسیار و چندین کشته بر جای گذاشتند ،
‫افراد معترض به این تقلب آ‫شکار را دستگیر کردند ،
‫و رهبران این اعتراض یا افراد سرشناس ِ مخالف تقلب
‫را یا دستگیر کرده اند یا در خانه خود زندانی کرده اند و
‫اجازه تماس با دیگران را به آنها نمی دهد.
مردم را اوباش و اراذل نامیده اند ، فعالین سیاسی را
‫عامل آشوب و نا آرامی ها می خوانند ، در صورتیکه
‫اگر درست عمل می کردند و چنین تقلب آشکاری
‫نمی کردند ، چنین اعتراض گسترده ای نمی شد.
‫حکومتیان به شعور مردم بی احترامی کرده اند و
‫نشان می دهند که * شما مردم نمی فهمید *. ولی
‫مردم ما نشان می دهند که شعور اجتماعی دارند
‫و خوب می فهمند و نمی خواهند زیر بار این بی عدالتی
‫بروند.
حکومتی که به زور اسلحه و کشتار و زندان کردن مردم
‫در ایران بر سر کار است ، مرتب با تبلیغات زیاد می گوید
‫این یک مسئله داخلی است
‫‫بعضی از سخن گویان بعضی از کشور ها هم گفته اند ،
‫این ‫یک مسئله داخلی است ، اما چنین نیست.
‫این یک مسئله داخلی نیست.
‫این مسئله جامعه جهانی است.
‫این مسئله ملتی هست که آزادی می خواهد و در مقابل
‫خواسته های مسالمت آمیز ، چماق و چاقو و گلوله
‫دریافت می کند. شنیدن پیام های همراهی وحمایت
‫از سوی سران ‫دیگر کشور ها ، به مردم ‫ایران ،
‫چه کمکی برای مردم است؟
اگر ‫همین الان هم اسلحه به مقدار کافی در دست
‫مردم قرار بگیرد ، باعث کشت و کشتار و تلفات بسیار
‫از هر دو طرف می شود که راه حل مناسبی نیست.
آیا امکان این هست که سران کشورهای قوی یا صنعتی
‫بطور خصوصی و قوی و موثر ، سران ایران را وادار کنند
‫که ‫مردم ایران را آسوده بگذارند‫؟
یعنی مردم ایران یک سیستم دموکراسی و آزاد
‫داشته باشند ، بدون اینکه تحت فشار یک نیروی
‫مذهبی و یا دیکتاتوری دیگری باشند.
‫با هر سیستمی که ایران اداره شود ، و اداره کشور
‫بدست هر کسی که باشد ، در هر صورت ‫تجارت و
‫داد و ستد با کشورهای صنعتی برقرار ‫خواهد بود ،
و ‫کشورهای قوی با آزادی مردم ایران ،
‫چیزی را ‫از دست ‫نخواهند داد.
‫..
سوز‫
۷ تیر ۱۳۸۸ − 28.06.2009

‫‫ابطال انتخابات نه

‫ ‫‫ابطال انتخابات نه
‫..
‫منظور از ابطال انتخابات چیست؟
‫در صورتیکه آقای احمدی نژاد ، استعفا بدهد ، نفر دوم
انتخابات ریاست جمهوری ‫که آقای موسوی باشد ،
‫بعنوان برنده انتخابات شناخته می شود.
‫آقای کروبی هم بنظر نمی رسد خود را نفر اول در
‫این انتخابات بداند.
‫با این عمل ساده ، رهبر از حرف خود بر نگشته
‫است و احترام خود را در حد بالائی حفظ می کند.
مردم هم به هدف خود رسیده اند و احترام آنان هم ‫
‫حفظ شده است‫ و مقدار زیادی در وقت ‫و هزینه
‫های ‫انتخابات مجدد هم صرفه جوئی می شود.
و سیستم کشور بسوی عادی ‫شدن برمی گردد
‫و می توان ازخانواده های ‫شهدا و صدمه ‫دیدگان
‫دلجوئی کرد.
‫آقای احمدی نژاد هم می تواند به خاطر ملت و
مردم ، علی وار خود ‫را خانه نشین کند.
‫پس از آن می توان در آرامش به خلاف کاری ها
‫رسیدگی کرد و مامور یا دستور دهنده ها را
‫شناسائی نموده و به تناسب مجازات کرد.
‫..
‫سوز
۶ تیر ۱۳۸۸ − 27.06.2009

۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه

‫صدای آزادی‫‫

صدای آزادی‫‫
‫..
‫در یک وبلاگ از کانادا ، یک عکس از تظاهرات مردم ایران بر
‫علیه نتیجه و شکل انتخابات 22 خرداد ۱۳۸۸ ایران را دیدم.
‫در اولین نگاه دیده می شد که :
مردی جوان که از نعمت ‫دیدن برخوردار نیست ،
با عصائی در دست ، در حالی که ‫سر ِ خود را به حالت
گوش دادن به صدا های اطراف ، کمی ‫بالا و به جلو گرفته بود
و عصایش را با دست راست خود ‫کمی جلو تر از
خودش گرفته بود و پیش رفت عصایش در هوا و
بدون برخورد به مانعی در ‫جلویش ، ‫به او ‫اطمینان
‫قدم بعدی را می داد ، داشت راه پیمائی ‫میکرد.
‫ناگهان بغض گلویم را گرفت ، اشک در چشمانم پر شد.
‫چه صحنه زیبائی بود. چند نفر در جلو ، عده ای در پشت
‫سر او ، و چند نفر در کنار او همگی با هم به جلو میرفتند.

‫شخصی همراه این جوان نابینا بود
که او را در حالتی مراقبتی ‫از این ‫فرد نشان می داد ،
او هم آمده بود که در راه طلب آزادی ‫خود به کوشد ،
در ضمن به این جوان کمک می کرد و
‫در این راه پیمائی برایش چشم بود ،
نیروی چشم خود را ‫در اختیار یک نابینا گذاشته بود
و با چشم خود ، اراده یه ‫این فرد را یاری می داد.
با دست خود او را از بر‌‌خوردن به ‫‫‫موانع همراهی می کرد.

‫فرد نابینا می خواست برای طلب حق خودش به خیابان ‫برود ،
او شلوغی یه خیابان ، مسیر طولانی و ندیدن و ‫راه رفتن را ،
به خود قبولانده بود و با عصای خود به خیابان ‫آمده بود .
‫‫
‫چشمان نابینای او ،
در بالا ها چیزی می جست ،
صورتی ‫با تبسم خفیف و امیدوار داشت ،
گویا از چیزی که در ‫راه بود
و احساس نزدیک شدن به آن را داشت ،
‫احساس شادمانه ای داشت ،
با نگاهی جستجو گر ،
‫به جلو و بالا ، با اینکه نمی دید ،
نگاه ثابتش به یک ‫جائی ،
حالتی از انتظار و تفکر داشت .
‫او صدای آزادی را از دور شنیده بود و
‫داشت می رفت تا آن را از نزدیک تر ، لمس کند.
‫..
‫سوز
۴ تیر ۱۳۸۸ − 25.06.2009

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

توجیه

انتخابات ۲۲ خرداد
‫..
‫انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در ایران
‫با تقلب های آشکار انجام شد.
نماینده های ناظر کاندیداها از حوزه های رأی گیری بیرون رانده شدند،
و در نتیجه نظارتی بر شمارش آرا و اعلام نتیجه صندوق ها نداشتند.
‫‫این خلاف کاری ها از نظر مردم پوشیده نبود.
‫که رهبر مملکت هم اصولا ‫می بایستی در جریان آن باشد.
‫نظر سنجی های هر روزه از مردم،
‫پس ‫از مناظره های تلویزیونی ‫کاندیدا ها،
‫نشان می دادند که نتیجه به نفع موسوی بود،
‫و تمایل مردم به انتخاب او ‫‫بالاترین آرا را
‫با اختلاف زیاد ‫با دیگران، به نفع موسوی نشان می داد.
‫و همین باعث شد که تعداد بسیاری از مردم که بطور
‫معمول رای نمی دادند، تشویق شدند که رای بدهند تا
‫احمدی نژاد نتواند به ریاست جمهوری برسد.
رأی ‫مردم برای انتخاب یک شخص مطلوب نبود،
‫برای انتخاب نشدن شخصی بود که او را نمی خواستند.
‫دو سه ساعت پس از بسته شدن حوزه های انتخابی، وزارت
‫کشور با اختلاف بسیار زیاد موسوی را نفر دوم اعلام کرد.
‫هنوز ۲۴ ساعت از بسته شدن صندوق های رأی گیری
‫نگذشته بود که رهبر جمهوری اسلامی،
‫پیروزی احمدی نژاد ‫را اعلام کرد و باو تبریک گفت، که این
‫کار او بر خلاف ‫قانون اساسی جمهوری اسلامی بود.
‫طبق قانون، ‫پس از ‫انتخابات ریاست جمهوری،
‫باید شورای نگهبان صحت ‫رأی گیری را اعلام کند.
‫و پس از آن رهبر، انتخاب رئیس جمهور را تایید کند.
‫در صورتی رهبر جمهوری اسلامی، ‫بدون رعایت
‫این اصل قانونی و بر خلاف قانون عمل ‫کرده است.
‫مجلس خبرگان و ‫شورای نگهبان می تواند در
صورت تخلف رهبر، ‫او را از رهبری بر کنار کند.
‫خلاف رهبر، مشخص و قطعی و برخلاف قانون است.
‫چنین رهبری نباید رهبر این قانون اساسی باقی بماند.
‫او ولی فقیه نیست، او حتی مرجع تقلید هم نیست که
‫عده ای بخاطر مسائل مذهبی از او تبعیت کنند.
‫بنابر این خلع رهبر فعلی امری واضح و قانونی است.
‫چون وجود رهبری که دارای تمام شرایط برای
‫همه جامعه ‫باشد، ‫عملا ممکن نیست، بنابر این:
‫احتیاج بوجود ‫رهبر اصولا منطقی نیست.
سیستم اداری جمهوری برای کشور و ‫
‫رئیس جمهور برای اداره امور کافی است و همه
‫نیروهای فعلی با نام های مختلف می توانند در
‫نیروهای رسمی و مشخص کشوری ادغام شوند.
‫کشور و مردم می توانند بصورت استاندارد و نرمال
‫به کار و زندگی خودشان ادامه دهند.
‫اگر هم شخصی سئوال مذهبی و دینی داشته
‫باشد به تعداد کافی آیت ال... واجد شرایط وجود
‫دارند که مورد سئوال قرار بگیرند.
‫..
‫سوز
۲۷ خرداد ۱۳۸۸ − 17.06.2009

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

انتخابات ۲۲ خرداد

انتخابات ۲۲ خرداد
‫..
‫انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در ایران
‫با تقلب های آشکار انجام شد.
نماینده های ناظر کاندیداها از حوزه های رأی گیری بیرون رانده شدند،
و در نتیجه نظارتی بر شمارش آرا و اعلام نتیجه صندوق ها نداشتند.
‫‫این خلاف کاری ها از نظر مردم پوشیده نبود.
‫که رهبر مملکت هم اصولا ‫می بایستی در جریان آن باشد.
‫نظر سنجی های هر روزه از مردم،
‫پس ‫از مناظره های تلویزیونی ‫کاندیدا ها،
‫نشان می دادند که نتیجه به نفع موسوی بود،
‫و تمایل مردم به انتخاب او ‫‫بالاترین آرا را
‫با اختلاف زیاد ‫با دیگران، به نفع موسوی نشان می داد.
‫و همین باعث شد که تعداد بسیاری از مردم که بطور
‫معمول رای نمی دادند، تشویق شدند که رای بدهند تا
‫احمدی نژاد نتواند به ریاست جمهوری برسد.
رأی ‫مردم برای انتخاب یک شخص مطلوب نبود،
‫برای انتخاب نشدن شخصی بود که او را نمی خواستند.
‫دو سه ساعت پس از بسته شدن حوزه های انتخابی، وزارت
‫کشور با اختلاف بسیار زیاد موسوی را نفر دوم اعلام کرد.
‫هنوز ۲۴ ساعت از بسته شدن صندوق های رأی گیری
‫نگذشته بود که رهبر جمهوری اسلامی،
‫پیروزی احمدی نژاد ‫را اعلام کرد و باو تبریک گفت، که این
‫کار او بر خلاف ‫قانون اساسی جمهوری اسلامی بود.
‫طبق قانون، ‫پس از ‫انتخابات ریاست جمهوری،
‫باید شورای نگهبان صحت ‫رأی گیری را اعلام کند.
‫و پس از آن رهبر، انتخاب رئیس جمهور را تایید کند.
‫در صورتی رهبر جمهوری اسلامی، ‫بدون رعایت
‫این اصل قانونی و بر خلاف قانون عمل ‫کرده است.
‫مجلس خبرگان و ‫شورای نگهبان می تواند در
صورت تخلف رهبر، ‫او را از رهبری بر کنار کند.
‫خلاف رهبر، مشخص و قطعی و برخلاف قانون است.
‫چنین رهبری نباید رهبر این قانون اساسی باقی بماند.
‫او ولی فقیه نیست، او حتی مرجع تقلید هم نیست که
‫عده ای بخاطر مسائل مذهبی از او تبعیت کنند.
‫بنابر این خلع رهبر فعلی امری واضح و قانونی است.
‫چون وجود رهبری که دارای تمام شرایط برای
‫همه جامعه ‫باشد، ‫عملا ممکن نیست، بنابر این:
‫احتیاج بوجود ‫رهبر اصولا منطقی نیست.
سیستم اداری جمهوری برای کشور و ‫
‫رئیس جمهور برای اداره امور کافی است و همه
‫نیروهای فعلی با نام های مختلف می توانند در
‫نیروهای رسمی و مشخص کشوری ادغام شوند.
‫کشور و مردم می توانند بصورت استاندارد و نرمال
‫به کار و زندگی خودشان ادامه دهند.
‫اگر هم شخصی سئوال مذهبی و دینی داشته
‫باشد به تعداد کافی آیت ال... واجد شرایط وجود
‫دارند که مورد سئوال قرار بگیرند.
‫..
‫سوز
۲۷ خرداد ۱۳۸۸ − 17.06.2009

‫‫میزان رأی ملت است

‫‫میزان رأی ملت است
..
‫این شعار از اول توسط آیت ال... خمینی گفته شده است و
‫بقیه حکومتی های اسلامی هم آنرا تکرار می کنند،
‫آیا این فقط در زمانی ‫است که به نفع منظور آنها باشد؟
‫اگر رأی ملت برای آنان نباشد، دیگر چرا ملت می شوند
‫اوباش و اراذل...
‫و بخاطر رأی شان کتک می خورند و باتوم جواب آنها است؟
‫این روش انسانی نیست و اجتماع و مردم آنرا قبول نمی کنند.
‫اگر ‫شما نمایندگان مردم هستید، به میل و نظر مردم رفتار کنید.
..
‫سوز
۲۷ خرداد ۱۳۸۸ − 17.06.2009 ‫

۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

‫آنان


آنان
..
آنان که در جهان کودتا کنند
آیا بُوَد که نظر لطفی بما کنند
ایران ز دست ملا و آخوند رها کنند

مردم بدون چادر و شلاق صفا کنند
هرکه را ، در جای حاکم ، جا کنند
بی شک ، اول به جیب خود ، دوا کنند

در معامله با سران مُلک ، چه ها کنند
آخوند یا فوکول ، بهر حال ، آن کنند
بیچاره مردم ما ، ز درد خدا خدا کنند
وز درد یا تاثر ِ در گیر ، یاد خدا کنند
بی ترس از جهنم و آتش آن ، چه ها کنند
بگذار با " دل خوشی آن " یاد خدا کنند
..
سوز
۱۴بهمن ۱۳۸۷ 02.02.2009 - 16.06.2009 

قدرت

‫‫قدرت
‫..
‫دیدن آخوند و ملا، توی خانه ، بَل به مسجد بهتر است
‫گر نشست بر میز قدرت ، همچو حاکم ، باطل است
‫گردد او دوور از خدا، چون مال پرستی ، حائل است
‫او خدائی می کند ، زیرا که قدرت، با وِی است
برخلاف و ظلم ، ندارد باک ، حال ، دریا دل است
‫چون که مال و زور و پارتی، در جوارش حاصل است
‫‫بَهر ِ حق ، مردم نوازی ش ، این زمان بس مشکل است‫
‫مهر ِ فامیل ، پیش ِ چشم ، بر مِهر ِ مردم حائل است
شِبه توجیه ، بر فسادش یا که ظلم اش ، شامل است
‫مهر ِ ایزد ، جان ِ خالق ، مردمان را ، در دل است
رابطی آخوند نمی خواهد خدا ، حال ، پس ملا ، وِل است
جستن ِ ‫دووری ز آخوند و ز ملا ، کار ِ مرد ِ عاقل است‫
‫‫..
‫سوز
۱۹ خرداد ۱۳۸۷ - 08.06.2008