۱۳۹۷ مهر ۶, جمعه

ازدواج کشیش های کاتولیک را آزاد کنید ۳

ازدواج کشیش های کاتولیک را آزاد کنید ۳
..
آقای پاپ، با یک اقدام انقلابی و آزاد کردن ازدواج کشیش های کاتولیک،
کلیسا نجات پیدا می کند، اعتماد مردم به کلیسا برگردانده می شود
و از بدنام شدن بیشتر کلیسا جلوگیری می شود.
مقاومت در مقابل احساس های طبیعی و نادیده گرفتن احتیاج طبیعی و نیاز
های جنسی، همیشه امکان پذیر نیست و همه کشیش ها، اراده ای،  
چون عیسی مسیح را ندارند و نمی توانند مانند عیسی مسیح پاک باشند.
کشیش ها انسان هائی هستند، با احساس های شبیه به مردان دیگر،
گرما و سرما و تشنگی و گرسنگی و خواب را مانند دیگران حس می کنند،
ولی احساس جنسی خود را بایستی سرکوب کنند، زیرا کلیسا اجازه ازدواج به
کشیش ها را نمی دهد.
با اجازه دادن برای ازدواج کشیش های کاتولیک، آن ها مجبور نخواهند شد
که احساس طبیعی خود را پنهان کنند و در پنهان، برای رفع احتیاج خود، اقدامی
بکنند، کاری که با وجود این که می دانند غیر اخلاقی هست، ولی فشار و نیاز
طبیعی، آنها را وادار به این  تلاش و کوشش نادرست می کند.
و چون می دانند که آن عمل نکوهیده و زشت است، آن را پنهانی انجام می دهند.
فریب دادن جوانان که حدود پنجاه درصد آن ها زیر سیزده سالگی بوده اند، عملی
است که در اجتماع،  بسیار نکوهیده است و عملی مجرمانه است و جزا و جریمه
های نسبتا سنگین دارد. و برای همین است که تا به حال کلیسا سعی کرده است که
خانواده و بچه های سوء استفاده شده را با پول و وعده ساکت کند.
پس بیائید و کشیش های کاتولیک را از زیر فشار خارج کنید، ازدواج کشیش ها
را آزاد کنید تا به مقدار زیادی از گمراه شدن کشیش ها جلوگیری شود.
تا از خراب شدن رابطه و فکر مردم نسبت به کلیسا جلوگیری شود.
در حال حاضر، نگاه مردم به کشیش ها، در اولین نظر، نگاهی سئوالی هست
که آیا این کشیش هم، بچه ای را فریب داده است؟
این نگاه و این سوء ظن، به مقدار بسیار زیادی، از جذب مردم
به سوی کلیسا ها، جلوگیری می کند.         
ما همه می دانیم که هیچ کشیشی مانند مسیح مقدس نیست.
و هیچ کشیشی مانند مسیح پاک سرشت و مقاوم در مقابل هوس نیست.
پس نمی توان از کشیش ها، ایمانی، هم چون ایمان مسیح را، انتظار داشت.
پس کشیش ها را، در آزمایش های خویشتن داری از هوس، قرار ندهید و
اجازه دهید که آن ها هم بتوانند ازدواج کنند.
..
سوز
۰۶ مهر ۱۳۹۷ -  28.09.2018

۱۳۹۷ مهر ۵, پنجشنبه

پائيز ۳

پائيز ۳
..
باز،  پائيز آمدست ، باشد زمان ِ برگ ريز
برگ هاى سرخ و زرد ، يا پهن و ريز
يا كه باشد قهوه اى ، رنگ مويز
مى وزد بادى دمادم ، گاه تيز
زرد ِ زرد است برگ ها، گاه ، سرخ نيز
قطره باران، گاه درشت و ، گاه ريز
بوى برگ ِ خيس، در هر دَم و هر بازدم، باشد  لذيذ
چون ، هواى ، شسته با باران، كنون باشد تميز  
روز و شب ها، شاد باد... ياران عزيز !
خنده هاتان ، پُر دوام و... ريز ، ريز
..
سوز
اول مهر ١٣٩٧-  23.09.2018

۱۳۹۷ شهریور ۱۴, چهارشنبه

آیا می شود از خدا شکایت کرد؟

آیا می شود از خدا شکایت کرد؟
..
حسن آقا می گفت که به بینم، ما از دست خدا به کی باید شکایت کنیم؟
از این زنده‌گی بی مفهوم و بی سر و ته، خوشم نمی آید که همه اش بخواهیم و میل داشته
باشیم که، چنین بشود و آرزو داشته باشیم که چنان بشود،
ولی برای هر میل و آرزوی کوچک مدت ها باید زحمت بکشیم و ناراحتی به بینیم و
تحمل های جوراجور داشته باشیم تا به یک خواسته مان برسیم، آن هم نه به طور کامل...
خب چرا این جوری هست؟‌
برای چی؟
اگه خدا خودش را، یک بار با اسم یهوه معرفی می کند، یک بار به اسم پدر و یک بار
به اسم الله،‌ یکی می گوید شیوا یکی می گوید اهورامزدا، ما کدام اش را بایستی قبول کنیم؟
می گویند مهربان است و قادر است و بخشنده و خیلی چیزهای خوب دیگه
که ما خوش‌مان می آید،
ولی گرسنه‌گی و محرومیت های بیشتر مردم دنیا را که می بینیم، مهربانی اش
مورد شک قرار می گیرد.
نداری و زیر ظلم و ستم بودن بیشتر مردم را که می بینیم، بخشنده‌گی و قادر بودن اش
جای سئوال دارد.
بچه که بودیم، چه خواسته ها و آرزوهائی داشتیم که برآورده نشدند
و حسرت به دل، زمان گذشت.
جوان تر که بودیم هی عاشق این و هواخواه اون یکی می شدیم
و با نرسیدن های بسیار، زمان گذشت.
مشغول کار که شدیم رقابت های کاری، همکاران بدخواه و حسود و کارشکن که نگرانی و
اعصاب را تحریک می کرد.
خوشی ها و دل خوشی ها و رسیدن ها به چیزی، نسبت به نرسیدن ها، بسیار کمتر است.
این همه زحمت و تلاش برای چه چیزی است آخر؟
به طبیعت و پرنده ها که نگاه می کنی، نر های بی چاره، چقدر ادا و اطوار در می آورند و
پر هاشون را رنگی می کنند و به شکل های مختلف در می آورند
که نظر ماده را جلب کنند تا بتوانند دو ثانیه یک قیق بکنند و بروند پائین.
بعدش چقدر به دنبال خوراک و حشره می گردند و خوراک جوجه ها را تامین می کنند و
دائم در تلاش هستند تا جوجه ها پر در بیاورند و بروند دنبال کار خودشان.
که چی؟
آهو، گاومیش، گوزن و گورخر بی چاره برای کمی علف خوردن بایستی دائم مراقب
دور و بر خودشان باشند که گرگ، شغال، ببر، پلنگ و شیر ها، برای دریدن و تکه پاره
کردن شان در اون نزدیکی نباشند و یا هنگام آب خوردن از لب رودخانه، خودشان و یا
بچه شان در چنگ  سوسمار، با صد ها نیش دندان سوسمار، مرگ را حس نکنند؟
ولی خب با این همه نگرانی و مراقبت، باز هم خوراک درنده‌گان می شوند.
خب برای چی؟
خروس در بین مرغ ها با غرور سینه اش را جلو داده راه می رود و قوقولو می خواند
و گاهی  روی یکی از مرغ  ها می پرد و یک قیق می کند و باز دوباره دانه چیدن...
یک موقعی صاحب خانه مثل همیشه که برای دانه دادن، بین مرغ ها راه می رود، به
خروس نزدیک می شود و ناگهان دست دراز کرده و او را می گیرد...
چند ثانیه بعد از آن، خروس و مرغ های دیگر، انگار که هیچ اتفاقی نه افتاده است،
به دانه چیدن مشغول هستند. خروس گرفتار پس از آن سر بریده، پرها کنده شده،  
پخته و سرخ شده روی سفره، خوراک لذیذ برای ما می شود.
ما هم، دست کمی از حیوانات درنده نداریم، پرنده ها را شکار می کنیم، آهو و گوزن
و بز کوهی را خوراک خود می کنیم و گاو و گوسفند ها را در محدوده های خودمان
نگهداری می کنیم و از شیر و گوشت و پوست استخوان شان هم استفاده می کنیم.
این حیوانات موقع کشته شدن، درد و ناراحتی حس می کنند تا ما، به لذت خوراکی
و مزه گوشت و کباب برسیم.
که چکار بکنیم؟
در دنیائی هستیم که درد و ناراحتی و گرسنه بودن ها و مریضی ها بسیار بیشتر
از خوشی ها و لذت ها هست.
مردم به فکر خودشان و در تلاش برای گذران زنده‌گی خودشان هستند و اگر کمی
احساس انسانی داشته باشند و پول یا فرصت بیشتری از نیاز خود داشته باشند،
به انسان های درمانده ی دیگر کمک می کنند، وگرنه خدا و خالق بزرگ و قادر و
بخشنده برای مردم درمانده و گرسنه کاری نمی کند،
مگر انسان های دیگر کاری بکنند.
خدای بخشنده و قادر و مهربان و کریم و هر چی اسم و صفت خوب که هست و  
ما برای خدا قائل هستیم، جلوی بمب اتمی را در ژاپن نگرفت و دویست هزار
انسان پودر شدند و یا از اثر بمب اتمی درد و ناراحتی کشیدند و جان دادند.
هزاران سال است که از قبیله های کوچک تا قبیله های بزرگ و بعد از آن
شهرها و کشور های مختلف به همسایه شان حمله می کنند و آن که قوی تر است
از امکانات ضعیف تر استفاده می کند... دارائی ها، زن و بچه و اسب و گاو
گوسفند و هرچه هست را، صاحب می شوند و خدای عادل، هیچ کاری نمی کند.
در جنگ های جهانی اول و دوم در حدود صد میلیون انسان کشته شدند و
زجر کشیدند و سوختند و شکنجه شدند، ولی خدای مهربان و بخشنده و کریم
نه مهربانی نشان داد و نه کریم بودن را.
در روسیه یا شوروی سابق استالین بیست میلیون انسان تحصیل کرده و آموزش
دیده را به نام حفاظت از انقلاب کارگری کشت، در چین کومونیست، مائو حدود
هشتاد میلیون انسان را به اسم محافظت از انقلاب کارگری کشت.
در حال حاضر در هر کجای دنیا یک دیکتاتور دارد مردم را مجبور می کند
که به میل او زنده‌گی کنند، یا باید مدل موهای سرشان را به مدل موی سر رهبر
اصلاح کنند یا عقیده ای جز عقیده ی رهبر را نبایستی داشته باشند.
خدا و خالق و آفریننده، در کجای این زنده‌گی قرار دارد که همه اش، امید
ها و آرزو ها را به او آویزان کرده ایم و امیدواریم که یک زمانی از سوی
او شنیده یا دیده شود و تقاضای ما برآورده شود؟
شاید هم آن ها که زرنگ و فریب کار بودند و مال مردم را می خوردند و حق
ضعیف ها را پایمال می کردند، به فکر افتادند و خدا را ساختند که جلوی
شورش مردم را بگیرند تا خطری از سوی جمعیت بدبخت شده توسط
این ها، برای شان پیش نیاید.
یک امید واهی و بزرگ و قوی و مهربان و بخشنده که پاداش تحمل
این مردم بدبخت را خواهد داد و فقط در خیال می توان آن را دید، ساخته شد،
که مردم به جای انتقام و حق طلبی و ایستادن در جلوی حاکم ظالم،
که خطر کشته شدن و زخمی شدن و آواره شدن را داشت، جلوی
این خدای بزرگ بایستند و جزای این ظالم را از اون خدای خیلی قوی
و خیلی توانا بخواهند که به این بیچاره ها کمک خواهد کرد.
با این امیدی که مردم ضعیف به جزای ظالم و ستم کار از سوی خدا داشتند، آن
ستم کاران به ظلم خود ادامه دادند و هر کاری که خواستند کردند، و ستم دیده ها
هم در خلوت از خدای توانا و قادر خواستند که آن ظالم را جزا دهد.
.
سال ها گذشت و ظالم بر ظلم خود باقی ماند و به ستم کاری ادامه داد و
مظلوم هم به دعا کردن پیش خدای قادر و مهربان ادامه داد که خطر کم تری
داشت و ترس از مورد اذیت قرار گرفتن از سوی اوباش و گماشته های ظالم
را نداشت.
و گذشت آن چنان که گذشته است، ظالم بر ظلم خود ثابت و مظلوم بر دعای خود ثابت.
و هر دو راضی، از وضعی که هست.
راضی بودن ضعیف ها، از رفتار خودشان با شرایط موجود که بهترین وضع
و کم خطر ترین حالت را دارد که انتقام از ظالم را به خدا سپرده اند.

خدا هم که مجازات کردن ظالم را گذاشته برای یک موقعی در آخرت که دیگه
ما ها با حسرت و بدبختی، عمرمان به سر آمده و به خواسته هایمان نرسیده ایم،
و ظالم هم خوشی هایش را داشته و هر کاری که خواسته کرده است…

می ترسم اون دنیا، خداوند بخشش کردن اش گل کند و ظالم ها را به بخشد.
اون وقت، چی؟
..
سوز
۱۲ شهریور ۱۳۹۷ -  03.09.2018