پیری
..
ما به تَن سنگین شدیم ، در جابجائی هم همین
اندکی کج می رویم ، گویا کج است روی زمین
ران و پا طاقت ندارند ، با دو صد متر راه ، آید خستگی
بَهر ِ هر کاری مفاصل دردناک گویند ، که مائیم شرمگین
.
تخت ِ خواب دعوت نماید ، باز بمان اما نخواب
می دهد خاطر نمایش ، وقت ِ ایام ِ شباب
صحنه های تلخ و شیرین ، در گذر بر پلک چشم
داس و چکش خوش نیاید دست را ، بلکه کتاب
..
سوز
15 آذر 1389 – 06.12.2010
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر