۱۳۹۳ شهریور ۱۶, یکشنبه

سوگنامه برای وطن - ۲

وطن ۲

..

وطنم جای ِ جوانان ِ خمود گشته کنون ( گرد بدست)

شانه ها بالا کشیده، پشت ها خَم، سر، نگون

از برای ِ گرد، دوا، جنبد ز جای، گامی زند ، راهی رود

جمله یه خود را بسازم رایج  است، از خانه اش آید برون

.

روز و شب، در فکر  ِ تامین مواد است، نیم تا، در هر کجا

آب بینی می کِشد بالا، تو گوئی می شود حالا نگون

خوشه ای گندم رسیده ماند او، با هر نسیم از دست ِ باد

سر به پائین در تکان است، گوئیا حالا شود او واژگون

.

خانواده، همسر و فرزند ز  ِ دست ِ قول ِ او عاجز شدند

با صدای ِ تو دماغی وعده ها داده، نماید رهنمون

.

خاک ِ زرخیزش که گاز و نفت و مس دارد زیاد، در دست تاراج

سبز ِ باغ، خشک کرد و زرد، خاک، سرخ کرده، ز ِ خون

.

شکّرش کارخانه دارد، بسته اند و، کارگر ها بی حقوق

چونکه وارد کرده است، تاجری عمامه دار، شکّر فراوان از برون

تا شکر های ِ بزرگ عمامه دار، پیدا کند نو مشتری

آن دگر عمامه دار، گوید به کارگر ها، شمائید کافرون

.

این جماعت که کنون بر کشور ِ ایران ِ ما مستولی اند

بهر تخریب ِ وطن هستند به کار، اندر لباس ِ عابدون

..

سوز

17 مرداد 1389 – 08.08.2010


هیچ نظری موجود نیست: