شیطان فرشته ای عاقل
..
شیطان فرشته ای مورد لطف خدا بوده است و خدا ماموریت سنگین و بزرگی به او
داده است.
ماموریتی که فرشته های دیگر نمی توانستند و یا خداوند صلاح ندانست که آن ها را
مامور چنین کاری بزرگ کند.
من شیطان پرست نیستم و شیطان را نمی پرستم، ولی وقتی به کار شیطان و
سئوالش از خداوند نگاه می کنیم، دیده می شود که او از عقل خود استفاده کرده
است و کور و مطیع و بدون فکر، یک مطلب را قبول نکرده است.
شیطان، منطق را در نظر گرفته و گفته است که چرا چنان نباید و چنین باید.
سئوالی که ما بایستی از خود بپرسیم این است که:
آیا اگر خود ِ خدا نمی خواست، چطور شیطان می توانست کاری را انجام دهد
که هزاران سال خداوند را مشغول کند؟
قدرت شیطان نمی تواند بیشتر از قدرت خداوند باشد و نیست.
شیطان نمی تواند اراده ی خود را بر اراده ی خداوند تحمیل کند.
پس یعنی خدا می خواسته که انسان، گول خورده و از بهشت رانده شود و
آدم هائی باشند که هزاران سال، هی خدا خدا بکنند و از او چیزی بخواهند.
جالب است که هر دو نفر که باهم اختلاف دارند از خدا می خواهند که خدا
فقط به آن ها کمک کند و طرف مقابل شکست بخورد.
آیا خدا باید به کدام یکی از دو طرف دعوا کمک کند، این سئوال است.
سالیان سال، میلیون ها انسان، هرکدام از خدا چیزی می خواهند و خواستن
هایشان هم تمامی ندارد، از نمره قبولی در امتحان مدرسه تا امتحان رانندگی
و شوهر پیدا کردن یا آرزوی زن خوب و خوشگل و پارسا داشتن، تا پیدا کردن
کاری که درآمدش خوب باشد. تا خرید اتومبیل و به گردش رفتن که خدا کند هوا
خوب باشد و هزاران هزار آرزو و خواستی که هر یک از انسان ها از خداوند دارند.
این وسط شیطان بیچاره بد نام شده است و صبح تا شب و شب تا صبح
هر کسی هر کاری را که خلاف است می کند و گناه ِ انجام شدن آن کار و
میل خودشان به انجام کار خلاف را، به گردن شیطان می اندازند و او را مقصر
در انجام کار خلاف و بد خود می نمایانند و لعنت بر شیطان می فرستد.
اگر این لعنت ها و نفرین ها که برای شیطان آرزو می شود عملی می شد
و کارگر می بود، شیطان مدت ها بود که علیل و ذلیل و زمین گیر شده بود و
بقیه مردم از دست او راحت می شدند، ولی خدا به لعنت و نفرین های
مردم گوش نمی دهد و زیر لب لبخندی می زند و می گوید ای بنده ی
نادان من، من خودم او را مأمور این کار کردم، حالا نمی توانم او را مجازات
کنم.
کاری را که به او سپرده بودم به خوبی انجام داده است و بایستی برایش
پاداش بدهم نه اینکه به حرف شما او را مجازات کنم.
اگر خدا دلش می خواست، شیطان زبانش بند میآمد و در مقابل عظمت و
فرمان خدا نمی توانست مخالفت کند و به انسان احترام می گذاشت و
یا آنطور که تعریف کرده اند، مانند فرشته های دیگر در مقابل انسان
بدون اراده و لحظهای فکر کردن، سجده می کرد.
سجده ای که فقط باید در مقابل خداوند کرد و نه چیزی غیر از خدا.
اطاعت نکردن شیطان از فرمان خدا برای اینکه انسان را سجده کند،
چه بسا بسیار بیشتر در نظر خداوند خوشایند تر بوده است، از اطاعت
و فرمان بردن دیگر فرشتگان، زیرا شیطان فقط خداوند را لایق سجده
دانسته و به چیزی غیر از او سجده نکرده است، ولی دیگر فرشتگان
به غیر از خدا سجده کرده اند، به انسان، اگرچه به فرمان خدا بوده است.
و چه بسا شیطان بیشتر در نظر خداوند احترام دارد و عزیز است،
چون تنها مخلوق خدا بوده است که سجده کردن را فقط در شأن
خدا دانسته و به چیزی غیر از خداوند سجده نکرده است.
..
سوز
14 اردیبهشت 1395 – 03.05.2016
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر