ما درس ِ سحر
..
چه ظریف و رویائی است نوای سه تار ، و سوز و حسرتی که با خود می آورد.
نوای غمگین سه تار ، فکر را پرواز می دهد ، در بازمانده های خاطرات ناکام در این
جا و آن جای ذهن و در میان ِ از دور مانده هایمان ، گشتی می زند ، بازمانده های
خواسته هایمان را کپه کپه و جدا از هم ، می بینیم و دوباره ما را
به سر جایمان بر می گرداند.
دوری از آن چیز هائی که دوست داریم و دوست داشتیم در کنارمان باشد ، یا در
کنارشان باشیم ولی نیستیم .
خواسته هائی که نشده اند و دوست داشتیم که بشود ، و به آن سان که ما مایل بودیم ،
ولی با گردش چرخ ِ روزگار به راهی دیگر رفته ایم ، یا رفته اند ، و از آنها دور هستیم.
نوای سه تار احساسات را به غلیان می آورد و اشک را به رقص وا می دارد و آن را
با ایست و رو ، ها ، که ایست و رو های ساز است ، به ناودان های چشم می بَرَد و در
آنجا اشک را از بلندای صخره های ِ غم به دره های حسرت و فراموشی و عدم
رها می کند ، تراوش و بروز اشک هم از گوشه های ِ چشم ها لذتی دارد
و همدردی ساز را با غم ها ، به نم های اشک پاسخ می دهد .
در هماهنگی با سوز ِ دل ، صدای زنگدار و نوازشگر خواننده یه آواز ، به نوعی است که
هم چون همراهی غم خوار ، در حالی که ما را تسلی می دهد با خود به اوج ها
می بَرَد ، خود را رها و آزاد و جویا ، در بالاهای آرزوهای نایافته و امید های از دست
رفته ، حیران و نظاره کنان در گردش می بینیم و با ارابه یه بلورین ِ خیال که ما را
به گردش برده است به جای خود برمیگردیم.
..
سوز
28 مهر 1390 – 20.10.2011
... ...
این احساس و درنگ ، با شنیدن این قطعه موسیقی سنتی به وجود آمد.
باصدای زنگدار و جلا داده و غمگین ِ استاد شهرام ناظری ،
با آهنگسازی و هنرمندی و اجرای بی نظیر سه تار استاد ذوالفنون ،
و اشعار بی نظیر حافظ شیرازی و بزرگ ،
ترکیبی بی همتا و جاودانی از شعر و موزیک و عرفان را پدید آورده اند.
دستگاه: شور آواز بیات ترک (زند) – ما درس سحر
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر