۱۳۹۱ دی ۲۴, یکشنبه

مهر ایران

مِهر ایران
..
عرب پرستان که عشقشان‌، افتخار ِ‌ عرب است
بسی تأسف که بخود نامیده اند‌، نام  ایرانی
ز ِ سردار ِ قاتل ِ مردم ِ ایران، به افتخار گویند
پلیدان‌، به انکار ِ مجد ِ ایران وُ‌ ، سخن به نادانی
بسا شکوه و افتخار در این سرزمین بیاوردند
به گواه ِ بیگانه و تاریخ‌، مردمان ِ‌ ایرانی
دلم ز ِ امید‌، به باز سازی یه وطن پُر شد
ز ِ دیدن ِ شیر زنان وُ ، چون تو مردانی
فریدون وُ کاوه وُ آرش وُ فردوسی
سپرده اند کاخ ِ دشمن ِ ایران‌، به ویرانی
زاده است وُ بزاید‌، مام ِ وطن‌، دلیران را
زنان و مردان‌، پُر ز ِ مِهر ِ وطن وُ ، مِهر ِ ایرانی
..
سوز
24 دی 1391 – 13.01.2013  
...
بعد از خواندن شعر «خانه من» از استاد بادکوبه ای
و تاثیر از احساس ایشان، بروی کاغذ جاری شد.
-----------
خانه من
از دکتر مصطفی باد کوبه ای
..
كه گفت می‌رود این خانه، رو به ویرانی؟!
كه خوانده از رخ میهن خط پشیمانی؟
اگر چه نیست به سامان امور این سامان
و جمع ماست كنون مظهر پریشانی
دوباره می‌شود این خانه خانه‌ای آباد
به همت من یك لاقبای ایرانی؟!
وطن سرای اهورایی تبار من است
تبار عشق و محبت نژاد نورانی
نوشته دست خداوندگار بی‌همتا
خطوط صبر وصلابت مرا، به پیشانی
من از تبار تلاشم نه از قبیله یاس
مرا چه با ك ز دریای مست توفانی؟
كه گفت صاحب این ملك قوم چنگیزند
وطن كجا و ستم پیشه بیابانی
مگو كه خاك وطن ملك تازیان گشته است
عرب كجا و سلطه بر این مرزوبوم یزدانی
وگرنه، زاده بوذرجمهر چون می‌شد
چنین به معبد تزویر و جهل قربانی؟
مرا فریفت شعارش، و گرنه درتاریخ
كدام قوم به گرگی سپرده چوپانی؟!
سرا سرای من است این گروه آمده‌اند
به ضرب خنجر و شمشیر، بهر مهمانی؟!
منم كه سنگ فرودین آسیا باشم
الاغ و اسب كجا فهم آسیابانی
هر آنكه در دل او درد ملك و ملت نیست
به نفع خویش فروشد مرا به ارزانی
برادری كه ز ایمان و عشق بی‌خبر است
به بردگی بفروشد عزیز كنعانی
چنان غنیمت چنگی به حكم قدرت وجور
وطن مصادره شد بی‌امان به آسانی
غریبه می‌رود از خانه ورنه می‌افتد
به زیر تیغ ابومسلم خراسانی
«امید» را مده از دست كاین وطن دارد
هزار كاوه به پس كوچه‌های پنهانی
.............     
omid57.com
- See more at:

هیچ نظری موجود نیست: