دلم آرام نمی گیرد
..
ز ِ درد ِ مردم ِ ایران، دلم آرام نمی گیرد
نداری ها و سختی ها، چرا سامان نمی گیرد
در اندیشه به درد ِ مردم ِ ایران، همی بینم
که از درد ِ همه دنیا، دلم آرام نمی گیرد
.
به هر جا بنگری، دست ها همه تنگ است
پُر از جنگ و تجاوز ها و نیرنگ است
سیه دل های بدکاره، دژخیم و ظاهر خوب
به کردار و زبان هاشان، هزااار رنگ است
.
برای داشتن های نا لازم و پول های کمی تازه
زنند هر روز ترفندی و سازند، حیله ای تازه
ز ِ ناپاکی، فریب کاری، نباشند روی، گردان
براشان هم ریاکاری، به نام خدمت مردم، مُجازه
..
سوز
۲۲ اسفند ۲۵۸۲ شاهی - ۱۴۰۲ هجری
11.03.2024
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر