شراب و می، غصه را خورد
..
ز ِ سختی گفتن و، تلخی چشیدن
پیاپی جام می را، سر کشیدن
پس از آن، سخت ها، گم گشته و نیست
به خوابی گوشه ای جستن، آن جا خزیدن
.
و خواب تنبلانه، غصه ها برد
تو گوئی که شراب، آن غصه را خورد
همین امروز نشد، شاید که فردا
توان این درد ها را از میان برد
..
سوز
۱۷ فروردین ۱۴۰۱ - 06.04.2022