دراکولا های جنگ
..
دراکولا با خوردن خون از گردن ِ زن ها به زنده گی اش ادامه می داد و بدنام شد.
دراکولا های جنگ، با فروش سلاح جنگی و ایجاد اختلاف بین کشور ها و قبیله
ها، و با ریختن خون مردم، پول به دست می آورند و زنده گی شان لوکس می شود.
بعضی از دراکولا های جنگ، گاهی افراد خوش نام و معروفی هستند که به
سازمان های خیریه کمک می کنند و خود را مهربان نشان می دهند، در
صورتی که انسان نما های طمع کار و حریصی هستند که برای به دست آوردن
پول از راه فروش سلاح ها و وسایل مربوط به جنگ پولدار می شوند،
ولی هیچ شرمی از این نوع پول درآوردن ها ندارند.
دراکولا برای ادامه دادن زنده گی خودش، مجبور به خوردن خون بود، ولی
دراکولا های جنگ، به خاطر طمع و حرص پول، خون ریزی می کنند.
و این بی اخلاقی و بی وجدانی شان را که با اختیار خودشان است و برای
حرص پول است، و یک نوع بی شرفی و بی وجدان بودن است را نمی توان
با دراکولای مجبور برای ادامه دادن زنده گی اش، برابر دانست.
دراکولای داستان، برای ادامه دادن زنده گی اش، مجبور به این کار بود،
ولی دراکولا های جنگ، مجبور به این کار نیستند، اما طمع پول زیاد و
زودرس، اخلاق و انسانیت را در اون ها به عقب هول می دهد و خود را
به اون راه می زنند و انسانیت را نادیده می گیرند و پول درآوردن برای شان
به هر شیوه و از هر راهی، از انسانیت و اخلاق، بالاتر است.
.
دراکولا های جنگ، به انسان ها به چشم یک گله ای گوسفند نگاه می کنند
که مانند گله داری که گوسفند هایش را به چرا می برد و پس از بزرگ شدن
بره ها، پشم آن ها را می فروشد و خود آن ها را به قصاب ها می فروشند،
انسان ها را با فروش وسایل جنگی به کشتن می دهند و هیچ نوع شرمی
از این نوع پول درآوردن نمی کنند.
اخلاقیت و انسانیت را نمی توان در پول دار های تولید کننده وسایل جنگی
و وسایل جانبی برای جنگ، پیدا کرد.
پول برای آن ها، خدا، دنیا، آخرت، شرف و اخلاق است.
..
سوز
۱۲ آبان ۲۵۸۳ شاهی – ۱۴۰۳ هجری
02.11.2024
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر