۱۳۸۸ اسفند ۴, سه‌شنبه

اسمی دیگر برای آزادی

‫اسمی دیگر برای آزادی
‫..
"کاش آزادی اسم دیگری داشت، اسمی که به خاطرش به زندانت نمی افکندند"
این موضوع را یکنفر در سایت بالاترین نوشته بود.
نوشتمش:
‫آزادی اسمی است که به مجموعه ای از رفتار های فردی و اجتماعی گفته می شود.
"‫رفتار و برخورداری یکسان در استفاده از امکانات، بطور مساوی و برای همه افراد "
‫اگر این رفتار و اعمال اسم دیگری هم داشت،
آنها که آزادی را مخالف میل خودشان ‫می بینند، بازهم به این نوع رفتار ایراد می گرفتند
و طرفداران آنرا « آزادی» را، ‫آزار و اذیت می کردند و به نام های:
مخالفت با امپراطور، پادشاه، ملکه، خدا و ... ‫به زندان می انداختند و شکنجه ‫می کردند
و شاید از زندگی محرومشان می کردند.
‫مگر کلام های "آزادی" ژاندارک در فرانسه، نلسون ماندلا در افریقای جنوبی،‫ متفاوت
با کلام گلسرخی ‫در زمان شاه پهلوی، روزنامه نگاران امروزی در جمهوری اسلامی، ‫
برای کلمه " آزادی " در زبان فارسی نبود؟
‫چرا ! از طرف آنها(غیر ایرانی ها) لغت های مختلف وغیر مشابه از لغت فارسی
برای این تساوی حقوق اجتماعی یعنی "آزادی" بکار می رفت.
‫ولی رفتاری یکسان و خشن با این آزادی خواهان می شد و می شود.
انحصار طلبان همیشه همه چیز را فقط برای خود مجاز می بینند.
‫با الهام از سهراب سپهری:
‫رهبران را باید شست − جوور دیگر باید داشت
‫..
‫سوز
۰۳ اسفند ۱۳۸۸ − 22.02.2010

هیچ نظری موجود نیست: