۱۳۹۵ بهمن ۲۸, پنجشنبه

جهانی برای همه – ۲

جهانی برای همه – ۲
..  
در این دو سه روز گذشته، صحبت از خرید کارخانه اتوموبیل سازی اُپل آلمان توسط
شرکت پژو و سیتروئن فرانسه است. کارگر ها با نگرانی از این خرید و فروش صحبت
می کنند، چون شرکت های خریدار و فروشنده با کارگران و یا مدیران شورای کارگران
صحبت نکرده اند.
کارگران نگران هستند که با یکی شدن صاحب و خریدار این دو مارک اتوموبیل، تعدادی
از کارگران شغل خود را از دست بدهند و بی کار شوند.
.
هدف می بایست  این باشد که تولید در همه کشور ها از نوع تولید اتوموبیل، با
در نظر گرفتن احتیاج جهانی ادامه پیدا کند و رقابت یک کارخانه اتوموبیل سازی برای
فروش بیشتر نباید باعث ورشکستگی و بسته شدن ِ کارخانه ای دیگر برای
اتوموبیل سازی بشود، بلکه سازمان و اداره ای جهانی، شرکت های اتوموبیل سازی را
هماهنگ کند و بهترین های هر کارخانه ای را برای همه اتوموبیل ها استفاده کنند
و تولید ها را در حدی کنترل کنند که همه کارخانه ها بطور نسبی و متوسط، کار
برای اتوموبیل سازی را داشته باشد تا کارگران بی کار نشوند.
در سال، با سود کم بودن بهتر است از اینکه با اخراج تعدادی کارگر، سود کارخانه ها
بیشتر و بیشتر شود.
نگهداری کردن از شرایط کار و بر سر کار نگه داشتن کارگران، هدفی انسانی و اجتماعی
و بشر دوستانه است. کارگران و خانواده هاشان با داشتن کارشان، محیط سالم تری
برای ادامه زندگی و سلامت جامعه خواهند داشت.
.
کم کردن هزینه ها را می توان با استفاده از تعداد کم تری از موتور ها که کارکردشان
خوب بوده است، انجام داد.
هر کارخانه صد ها موتور با شماره های مختلف دارد که می توان از تعداد کم تری موتور
استفاده کرد، در نتیچه هزینه قالب سازی و تولید صد ها قطعه مختلف برای موتور
هائی با توان و بازدهی تقریبن یک سان کم می شود.
.
چندی پیش به دنبال خرید قطعه ای برای تعمیر موتور اتوموبیل رنو  می گشتم، بیش از
بیست نوع موتور بود که این قطعه به آن می خورد و بیش از ده نوع موتور بود
که ۵۵ کیلو وات توان داشت ولی شماره موتور آن با دیگری فرق داشت.
چه لزومی دارد که موتور های مختلف ولی با توان و قدرت یکسان، با شماره های مختلف
وجود داشته باشد؟  دو یا سه نوع موتور با توان و قدرت یکسان کافی است.
هر کدام از این موتور ها طراحی، محاسبه و قالب سازی لازم دارد و برای هر موتور
صد ها وسیله دیگر که با موتور هم قدرتش فرق دارد نیز بایستی طرح ریزی، محاسبه
و قالب سازی داشته باشد تا ساخته شود و این هزینه ای زیادی هست که می توان
صرفه جوئی کرد و کارگران را اخراج نکرد و نگه داشت.
بی کار شدن کارگران، فشاری بر دولت و جامعه هست، یک از نظر روانی و سلامت روحی
نگران کننده هست، دوم کم شدن گردش پول و جریان آن مشکل ساز می شود.
.
دولت ها، مالیات بیشتری از سود بیشتر کارخانه ها می گیرند، ولی همین
پول را بایستی برای کارگران بی کار و هزینه درمان یا هزینه های دیگر
بی کاران خرج کنند، با این تفاوت که کارگر بی کار روحیه ای مناسب ندارد.
پس بهتر آن است که کارگران بر سر کار خود باشند که در این صورت، دولت
از درآمد کارگران مالیات می گیرد ولی کارگران شاغل احساس روحی شان بهتر است.
.  
مشغول داشتن کارگران بیشتر، مهم تر هست از سود بیشتر کارخانه ها.
..
سوز
۲۸ بهمن ۱۳۹۵ – 16.02.2017

هیچ نظری موجود نیست: