سوگنامه برای وطن ام
..
.
امروز این کلیپ برایم رسید...
فرانسه امروز اعلام کرد که تمام تجهیزات بهداشتی که به ایران برای جلوگیری از
کورونا داده شده بود، بدون هیچ تغییری، به عراق و لبنان فرستاده شده است...
غم و اندوه، جگرم را کباب کرد، دلم سوخت و آه از نهادم بر آمد، زمانی کوتاه
درنگ کردم و شانه هایم به پائین افتاد، مانند این بود که بار سنگینی را بر روی
دوشم گذاشته اند.
یا باید قبول کنیم که این مسئولان ایرانی هستند و در انجام وظیفه ی خود کوتاهی می کنند،
که باید برکنار شوند. و یا ایرانی نیستند و دشمنان ایران و ایرانی هستند که بر مسند
قدرت نشسته اند و مال مردم ایران را به تاراج می برند و برای عراق و لبنان و سوریه
و یمن و سودان و هزار جای دیگه خرج می کنند، پس باید که برکنار شوند.
این مسئولان از صندوق مردم ایران حقوق می گیرند، برای خدمتی که بایستی برای
مردم ایران انجام دهند، وقتی که کار خود را در نماینده بودن مردم ایران، درست انجام
نمی دهند، پس باید برکنار شوند.
یا دشمن هستند و پُست های اداره ی کشور ایران را به دست گرفته اند، که باز هم باید
از این پُست ها برکنار شوند و جواب پس بدهند، محاکمه بشوند و مجازات بی لیاقتی
و نادرستی خود را در کارها، تحمل کنند.
چه کسانی و چند در صد از مردم ایران، وظیفه و تکلیف ِ دفاع از مردم فلسطین را
به عهده دولت ایران گذاشته اند؟
کی گفته است که پول ها و امکاناتی را که برای مردم ایران ضروری تر و لازم تر
هست، به سوریه و لبنان و عراق و یمن و سودان داده شود؟
..
سوز
۰۲ فروردین ۱۳۹۹ - 21.03.2020
……………… ………………
دنباله...
اگر خبر بالا شایعه باشد ولی این که دیگر شایعه نیست.
بنا به نوشته های روزنامه های داخل ایران، دبیر شورای امنیت ملی، میلیون ها
ماسک بهداشتی را به عراق هدیه کرده است، آن هم در زمانی که در داخل ایران
به شدت به این ماسک ها نیاز هست!
رئیس اطلاعات سپاه دستور می دهد که شهر کورونا گرفته ی قم، نباید قرنطینه شود!
و دلیل او این است که امریکا از این موضوع سوء استفاده می کند.
یعنی مردم یک کشور را آماده برای آلوده شدن یک بیماری مسری و خطرناک می کند
که چی؟ که امریکا ممکن است از این موضوع سوء استفاده کند.
همه مدیا های ایران، در مورد وجود کورونا در ایران سکوت می کنند و بنا به
«دستور از بالا» اجازه ندارند خبر شیوع کورونا در ایران را اعلام کنند که مبادا مردم
برای احتیاط در خانه بمانند و به پای صندوق های رای نروند... و نشان دادن صف مردم
در جلوی صندوق های رای را مهم تر و بالاتر از سلامتی مردم دانسته اند و مریض
شدن و آلوده شدن مردم به یک بیماری خطرناک و مسری، برای شان اهمیت کمتری دارد.
و پس از انجام انتخابات، تازه کم کم اعلام می کنند که ویروس کورونا در ایران هم
وجود دارد و هست.
تعداد قربانیان کورونا را کم تر از واقع اعلام می کنند، لابد برای این که پنهان کاری
و سهل انگاری خود را بپوشانند.
یکی که از یک بیمارستان تعداد قربانیان را که حدود تعداد قربانیان کل کشور است، با
موبایل خودش عکس گرفته و در مدیا ها قرار داده است، تعقیب و دستگیر می شود و
فوری، قانونی برای مجازات می گذارند که کسی اجازه ندارد راجع به کورونا گزارش
در مدیا ها قرار دهد.
امام جمعه ای که هزار سال سن دارد، برای کودک گرسنه ای در سودان، پای منبر
نماز جمعه اشک می ریزد، یعنی تظاهر به اشک ریختن می کند، البته بدون اشک...
ولی مردم گرسنه و محروم سیستان و بلوچستان را نمی بیند و یادی از این مردم
محروم در گوشه ای از ایران نمی کند.
مردان و زنان در کردستان مجبور شده اند برای گذران زندهگی شان، به کولبری
روی بیاورند و از کوه و دره و تپه با پای پیاده، در گرما و سرما و برف و باران،
بار جابجا می کنند تا نانی برای خوردن خود و خانواده، بدست آورند.
در یک شهری، سرنگ های آلوده به ایدز را برای تزریق، به عنوان سرنگ نو،
در اختیار مردم قرار می دهند. و وقتی فاش می شود که چه جنایتی دارد انجام
می شود، رئیس یا وزیر بهداری دستور می دهد که تا دستور بعدی، در هیچ کجای
ایران، آزمایش ایدز انجام نشود و این اخبار را شایعه دشمن عنوان می کنند و
دیگر هیچکس نمی تواند دنبال موضوع برود، چون به عوامل ضد انقلاب نسبت
داده می شود و جاسوس بیگانه نامیده می شود...
چرا دستور توقف آزمایش و تست ایدز را در سراسر ایران می دهند؟ آیا در
جاهای دیگر هم از این سرنگ های آلوده پخش شده است و می ترسند که
وجود آن در شهرهای دیگر هم تایید شود؟
کارشناسان جهانی، پس از مطالعه ها که چند سال طول می کشد، محلی را برای
ایجاد سد بر روی رودخانه تعیین می کنند ولی یک مرد کم سواد و بی اطلاع...
می آید و به عنوان رئیس جمهور، دستور می دهد که نخیر! سد را چند کیلومتر
دور تر از محل تعیین شده ی کارشناسان بنا کنند و باعث می شود که کوه نمک در
محل جدید، با آب جمع شده در پشت سد، شسته شده و رودخانه کارون را چند برابر
بیش از حد مجاز، نمک دار می کند که در نتیجه حدود یک میلیون درخت خرما
در خوزستان خشک می شود و کشاورزان را به بدبختی و بی چاره گی می کشاند.
اختلاس های مختلف میلیاردی انجام می شود و اگر کسی اختلاس را افشا کند، مجرم
است و دستگیر و مجازات می شود.
آیا مردم بی چاره و بی پناه ایران چه تقصیری دارند که در زیر چنین فشار و خفقان
و بی مسئولیتی بایستی زندهگی کنند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر