..
یکی از دوستان که تصور «بهشت خسته کننده» را خوانده بود، می گفت
از بهشت که بریدیم، یک گوشه از جهنم را هم نشان بده!
..
آن طور که تا به حال شنیده ایم، بهشت جای مردان خدا هست.
این نماینده های خدا، لباس های بلند می پوشند و ریش می گذارند
و در هر کاری اول از همه، خدا را یاد می کنند و بعضی هاشون
یک زمانی را بیشتر از بقیه، از صفات خدا می گویند، یعنی ما
دیگه خیلی خدا را قبول داریم و بعد صحبت را شروع می کنند.
چند تايی از این نماینده های خدا، زشت چهره و ترسناک هستند.
تجسم بهشت در کنار این مردان خدا، غم انگیز می نماید.
.
این مردان خدا، مردانی هستند که در تمام عمرشان، مفت می خورند و
از دسترنج مردم دیگر که کار می کنند و با زحمت و عرق ریختن،
پول در می آورند، زنده گی راحت و آسوده ای برای خودشان
به عنوان نماینده های خدا درست کرده اند.
و در سرمای زمستان در عبادت گاه های گرم و نرم و در گرمای تابستان
در عبادت گاه های خنک تر از بیرون، به قصه گوئی و داستان پردازی
مشغول هستند.
بیشتر این مردان خدا، داشتن زن ها یا حوری های بسیاری را در بهشت
و برای خوردن و نوشیدن، بهترین خوردنی ها را وعده می دهند.
بعضی هاشون هم که از کشتن مردم دیگر، که به دین این ها باور ندارند،
صحبت می کنند.
پس توی بهشت با یک عده ای حریص و طمع کار و قاتل و آدمکش که
به اسم خدا مردم را به قتل می رسانند، طرف هستیم.
.
ولی در جهنم، که جای کافران هست، از معروف ترین موسیقی دان های
جهان و معروف ترین پزشک های جهان و بزرگ ترین دانشمند ها و
بهترین هنرپیشه ها و فراوان، از هنرمندان جهان پیدا خواهیم کرد.
.
و بزرگ ترین شاعران ایران را در جهنم خواهیم یافت چون هیچ کدام
کتاب شان را با نام خدای مردان خدا «الله» آغاز نکرده اند.
حافظ با ساقی، سعدی با خدای بزرگ، مولوی با صدای نِی و فردوسی
با نام خداوند جان و خرد، کتاب شان را نوشته اند.
بزرگ ترین دانشمندان ایران را به نام شراب خوار و کافر می شناسند،
زکریای رازی که پیامبران را دروغ گو خطاب کرده بود و خیام که
ریاضی دانی برجسته بود و تقویم ایرانی را با دقت بسیار در هزار سال
پیش تنظیم کرده است، به می خواری و خوش بودن سفارش می کند.
.
بودن در جهنم در کنار این همه مردان بزرگ و اندیشمند و فهمیده و دانا،
بسیار دلپذیر تر از بودن در بهشتی هست که طالبان آن بهشت، به عشق
حوری ها و طمع شیر و عسل در جوی کنار درختان، عمل کرده اند.
.
مردان خدا که با موسیقی مخالف هستند و ساز ها را حرام می دانند، پس
همه نوازنده ها و خواننده ها و وسایل موسیقی در جهنم خواهند بود که
محیطی بسیار دلپذیر تر از بهشت خواهد بود.
.
خب آن جوری که مردان خدا می گویند، اگر قرار است که در جهنم
پوست ما را بسوزانند و دوباره پوست در بیاوریم، از این پوست خوب
شدن تا اون دوباره پوست سوزانده شدن، از محیط با نشاط و پُر از ساز
و آواز لذت می بریم، چون اون پوست سوزاندن ما، جوری نخواهد بود
که بمیریم و یک جوری باید زنده باشیم که درد سوختن پوست را حس
کنیم و زجر به بریم، باز بهتر است از تحمل قیافه های مردان خدا،
که بیشترشان، جز دروغ گوئی و فریب کاری، کاری نکرده بودند
و جز حرص و طمع و چشم داشتن به زنان و دختران، هنری نداشتند.
.
حاجی هائی که در ماه محرم، خرج امام حسین می کنند و تکیه درست
می کنند و دسته های زنجیر زن و سینه زنی به راه می اندازند و شام
و ناهار می دهند و روضه خوانی به راه می اندازند، در جهنم نیستند و
این خودش یک سعادتی هست که این آدم های دو رو و ریا کار را در
دور و بر خود نمی بینیم و نباید اون ها را با ناراحتی تحمل کنیم.
حاجی بازاری که حاجی بودنش نه برای خدا، بلکه برای جذب اعتماد
مردم و راحت تر دروغ گفتن و احتکار کردن جنس های مورد نیاز مردم
برای بیشتر پول درآوردن بود، دیدن این نوع حاجی ها در بهشت،
یک عذابی هست که در جهنم نیست و چه آرامش خاطری خواهد بود.
.
یک روایت کننده از بهشت و جهنم در تلویزیون، چنان با قاطعیت حرف
می زد که گوئی خودش رفته اون جا را دیده و برگشته است...
می گفت که زبان در بهشت عربی هست و زبان جهنم فارسی.
خب اگر در بهشت یک لیوان آب بخواهیم باید بگوئیم:
اَنَ... اَنَ... اَنَ... نمی دونم چی چی؟
ولی در جهنم با زبان شیرین فارسی آب می خواهیم
و چه لذتی دارد یک لیوان آب خنک در جهنم با لهیب آتش.
در جهنم آب خوردن هم لذت بخش تر از بهشت است.
بهشتی که نه شعر دارد و نه موسیقی و نه رقص و آواز...
خیلی بدون روح و خسته کننده هست که... ولی در جهنم یک بشکن و
بالا بنداز که بکنی، صد تا همراه پیدا می کنی و خوش می گذرد.
.
همه دوستان و رفقا و همدل ها را در جهنم خواهیم دید، چون اون ها هم
نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند و تظاهر به دین داری نمی کنند.
پس جهنم جای دوستان و یاران است، و موقعی که پوست هامان شروع
به سوختن می کند، به شوخی و مسخره بازی از همدیگر می پرسیم که
الان از بین یک تا ده، درد سوختن ات چند است؟ و وقتی یکی از دوستان
یک عددی می گوید، دیگران برای این که قوت قلبی به دوست بدهند،
با خنده و شوخی می گویند که مال من بیشتر است ها... هاها هاها.
..
سوز
۰۳ دی ۲۵۸۳ شاهی - ۱۴۰۳ هجری
23.12.2024