نماز
..
پدر ، گفته ام ، پور ِ پرخاش جوی
به فکر اندرم ، پور ِ آزاده جو ی
نماز ِ پسین و ، شب و هر یکی بامداد
به تاریک ، پس و پیش و ، بالا شد ِ آفتاب
.
به پنج گاه نمایم ، برایش ، دعائی عجیب
به پارسی کلامش غریب است و نامش غریب
بار هفده ، بزرگی ش ، یاد آورم
ز روز جزا و ، ز ِ آتش ، ملال آورم
.
چو آزرده گشتم ، ازین بود و کرد
بخود گفتم این ، من نبایست کرد
بگفتم پدر را ، که ای مرد والا مقام
تمام کتاب است و ، این ، سه کلام
.
ز ایران ، ز پیشینیان است و آسان نمود
به گفتار و کردار و پندارنیک ، ره نمود
چو کار تو با این ، سه نیک ، کرده شد
عرب را کتابی ، نشاید که جوینده شد
.
ز ِ، وَهم و، ز ِ، ترس و ، ز ِ عادات و خو
نخواهد تفکر ، نه راه دگر ، جستجو
چنین است آيین ، بجز کیش او ، هر که بود
بمرگش رضا بود ، خاندان و دینش ، به دوود
..
سوز
19.06.2008
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر