۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

آقای پاپ ، "ازدواج کشیش آزاد"

آقای پاپ ، " ازدواج کشیش ها را آزاد کنید"
‫..
‫آقای پاپ عزیز ، شما در مقام رهبر ِ مسیحیان کاتولیک جهان جایگاه بزرگی دارید.
‫آنچه در عالم مسیحیت و کاتولیک ها می گذرد ،
انعکاسی از مدیریت و رهبری ِ شما را در بر دارد.
وقتی در یک کلیسائی در یک جائی ، یک کشیش عمل خلافی انجام می دهد،
این عمل خلاف ِ آن کشیش ، تمام کشیش های دیگر را زیر سایه ِ آن عمل
قرار می دهد. و تقریبا تمام مردم ، وقتی به کشیش محل خود نگاه می کنند ،
اول سایه ای از آن کشیش خلاف کار را بالای ِ سر ِ کشیش محل خود می بینند
و با نگاهی سوالی ، و فکری ناباورانه ، در اَعمال کشیش ِ محل خود دقیق
میشوند تا به بینند آیا کشیش محلی شان هم مثل " آن کشیش" می تواند
خلاف کار باشد ، آیا می توانند به این کشیش اعتماد کنند و مثل سابق مسائل
خود را با او در میان بگذارند ، آیا می توانند فرزند خود را با کشیش تنها
بگذارند و با خیالی راحت آن محل را ترک بکنند و دنبال کار خود بروند؟
این توهم بطور ناخودآگاه در مواجه شدن با کشیش کاتولیک برای همه
پیش می آید ، ولی مردم سعی می کنند سایه یه افکار پلیدی را که دور
کشیش خود می بینند در ذهن پاک کنند.
این افکار و این توهم ، مانند تارهای عنکبوت است که در تاریکی ،
نور بر آن تارها افتاده باشد و" این تارها " اطراف کشیش ها را گرفته است.
مردم ، این افکار ِ شک بر انگیز را در فکر خود ، از دور و بَر ِ کشیش خود
با مرور افکاری ، پر از کلمه های " نه بابا این آقا اونجوری نیست"
پاک می کنند و بدنبال کار روزانه یه خود می روند.
آقای پاپ ، این بد نگری های مردم را از اطراف کشیشان خود پاک کنید.
آقای پاپ ، عوامل و سبب های ایجاد خلاف کاری را و اعمال خلاف را
برای کشیشان کاتولیک از بین ببرید.
آقای پاپ ، ازدواج را برای کشیش ها آزاد کنید .
عیسی مسیح، عیسی پسر مریم باکره، در هیچ جا نگفته است که ازدواج نکنید.
عیسی مسیح ، مشغول روشن سازی در فکر و رفتار مردمان زمان خود بود و با
فشاری که رهبران ِ مذهبی از اطراف بر علیه او وارد می کردند ، فرصت نداشت
که ازدواج کند ، و در سی و سه سالگی به صلیب کشیده شد و زمانی برایش
باقی نماند تا ازدواج کند. و این دلیل بر مخالفت او با ازدواج نبود.
تصور کنید بطور مثال : اگر صد سال یا یک قرن ، تمام ِ مردم کره زمین
همه کشیش مسیحی و کاتولیک باشند و هیچکس در دنیا ازدواج نکند ،
چه خواهد شد؟ نسل بشر از بین می رود .
و چنین چیزی ، هیچگاه مورد نظر عیسی مسیح نبوده است.
او زمانی که از بچه ای سئوال کرد و آن بچه را بغل کرد و گفت :
بچه ها را گرامی  بدارید زیرا خداوند بچه ها را دوست دارد ،
یعنی که بچه باید باشد و آنرا ، گرامی باید داشت.
بوجود آمدن بچه هم که بدون ازدواج زن و مرد ممکن نیست.
پس ازدواج ِ زن و مرد لازم ، طبیعی و جدائی ناپذیر از زندگی انسان است.
پس ازدواج ِ زن و مرد واجب و ضروری برای ادامه نسل بشر و زندگی است.
و عیسی مسیح به حواریون می گفت :
بروید و کلام خدا را در بین مردمان پخش کنید و آنها را با این پیام بشارت دهید.
پس به وجود مردمان و ادامه حیات معتقد بود و مخالف ازدواج نمی توانست باشد.
.
کشیش ها هم انسان هستند و با تمام سعی و تلاش خود سعی می کنند در
خدمت مردم باشند ، ولی غریزه طبیعی  آنان ، غریزه طبیعی یک انسان ،
گاهی بعضی را به کار هائی وادار می کند که خودشان هم نمی خواهند.
آنها به زشت بودن عمل خود آگاه هستند ،
و برای همین است که آنرا پنهان انجام می دهند.
ولی غریزه انسانی و طبیعی چیزی نیست که همیشه بتوان ، و همه بتوانند ،
جلوی آنرا بگیرند.
آقای پاپ ، این مانع اخلاقی و مذهبی را از جلوی پای کشیش ها بردارید.
اجازه بدهید کشیش ها هم مانند سایر مردم ازدواج کنند و زندگی عادی داشته
باشند . چطور است که یک کشیش کاتولیک ، یک زن و مرد را
به عقد ازدواج هم در می آورد و می گوید : بنام پدر ، پسر و روح القُدُس ،
من شما را زن و شوهر اعلام می کنم ،
ولی خودش اجازه انجام چنین کاری را ندارد؟
وقتی بنام خداوند ، ازدواج تایید میشود ،
این تایید ازدواج کردن برای کشیش ها هم معتبر است، و شامل آنها هم میشود.
اعمال ِ خلاف ِ چند کشیش از چند هزار کشیش، وجهه و نام ِ کل ِ کلیسا را
خراب می کنند. با اجازه برای استفاده از غرایز طبیعی در راه طبیعی ،
کلیسا را از بدنام شدن نجات دهید.
من مسیحی نیستم ولی از بدنام شدن کلیسا و خدمتگزاران آن خوشم نمی آید .
اعتقاد مردم و باور هائی که دارند باید محترم نگاه داشته شود.
این باورها و عقیده های مذهبی ، بسیاری را بکار های نیکو تشویق می کند.
این مشوق " کلیسا و مذهب " باید هم چنان مورد اعتماد و اعتقاد باقی بماند .
این باور به نیکی کردن برای بهبود وضع جهان خوب است.
آقای پاپ ، با آزاد اعلام کردن ازدواج برای کشیش ها و این اجازه ،
ادامه به نیک بودن و نیکی کردن را ، با کار خود ، یاری دهید.
سرپوش گذاشتن بر قسمتی از احساسات ِ طبیعی و غریزی و جنسی در بشر ،
آیا نوعی بی مورد دانستن آن نیست؟ آیا نوعی ایراد گرفتن به خالق یکتا نیست
که چرا چنین نیازی را برای بشر قرار داده است ؟
آیا خداوند بزرگ اشتباه کرده است که احساس و تمایل های جنسی
و تولید مثل را در بشر قرار داده است ؟
یا راهنمایان و رهبران مذهبی در کلیسا ، در قسمتی از زمان ، این اشتباه
را مرتکب شده اند و همچنان اصرار در ادامه دادن به این اشتباه کلیسا
وجود دارد و پافشاری می کنند که این نقص در کلیسا ادامه یابد؟
بر آنچه منطق و طبیعت ِ انسانی تایید دارد ، رای موافق بدهید و
این مانع و سّد ِ ممنوعیت ِ ازدواج کشیشان را از میان بردارید.
بگذارید زندگی روال طبیعی خود را دنبال کند و شما و کشیشان کلیساها ،
تلاش و کوشش خود را در بهتر ساختن زندگی ها ادامه بدهید.
‫..
سوز

۲۹ اسفند ۱۳۸۸ − 20.03.2010

هیچ نظری موجود نیست: