تحقیر
..
هیچکس، در هر سطحی از رتبه یه اجتماعی که باشد، حاضر نیست تحقیر بشود.
حتی یک مست دائم الخمر که کنار خیابان از شدت مستی قادر به راه رفتن
نیست و خوابیدن را، حتی در کنار خیابان بر هر چیز دیگری ترجیح می دهد،
حاضر نیست با تحقیر ِ شرایط او، با تحقیر ِ شخصیت او، با او صحبت کنید.
.
هر کسی که در وضعیت بدی به سر می بَرَد برای خودش دلایلی دارد که به آن
وضع و به آن حالت رسیده است و خودش را مقصر در رسیدن به این حالت
و وضعیت نمی داند.
خودش وضعیت و حالت ِ زشت و تحقیر آمیز و قابل سرزنش را می بیند ولی
خودش را تقصیر کار در رسیدن به آن، و افتادن به این حالت، نمی داند.
.
یا دوست یا زن خیانتکار یا رفیق نامرد یا شریک خائن و دروغگو را،
در این وضعی که به آن دچار شده است، مقصر می داند.
.
برای هیچ انسانی، قابل تحمل نیست که تحقیر بشود. فرقی نمی کند که
برای چی، او نمی خواهد تحقیر بشود و کوچک و خطا کار و مقصر بشمار آید.
هر کدام از آنها دوست، رفیق، شرایط کاری، و یا خیانت
و دو دووزه بازی کردن ِ همکار، همسر، یا دوست را
برای رسیدن به این وضعیت، باعث می دانند.
..
سوز
21 تیر 1389 – 12.07.2010
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر