۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

منم رهبرم - ۲

منم رهبرم - ۲ 
..
منم، سیّدم، بر شما رهبرم
چو سیّد شدم، از شما برترم
نژاد، گرچه آرد ، پسر از پدر
تبارم به دخت ِ نبی، می رسد آخرم
.
مرا رهبری بر چنین مردمانی بُوَد
چو صدها فریب سازم آنان، سزد
نه در دانش از دیگران برترم
نه در علم ِ دین، بر همه سرورم
.
یکی گفته من را، بگو رهبرم
ز ِ مردم، بَرَت رأی ها پرورم
ز شادی به شد آب، قند، در دلم
به تایید رهبر شدن، رفت پائین سرم
.
به گفتند، اسلام را تو رهبر، در جهانی
نه آخوندی، نه تارزن، نه نه، نه آنی
ز ِ گرد  ِ فلفل ِ مشگی اگر عطسه نمودی
رقابت می کنند بر عافیت گفتن، جهانی
.
اَلا ای مردمان، باری، خموشان
و در خوش خدمتی ، همواره کوشان
پس از من جانشین، پورم به سازید
به نیرنگ برتر است، در دین فروشان 
..
سوز
18 مهر 1389 – 10.10.2010 

هیچ نظری موجود نیست: