نامه اصغر فرهادی به رئیس جمهور
..
آقای اصغر فرهادی نامه ای نوشته است از روی دلسوزی نسبت به یک گروه از مردم
گرفتار ایران و این نامه تشویق و حسادت عده ای را بر انگیخته است. بیشتر تشویق
کننده گان، در دلشان و پیش خودشان آقای فرهادی را تشویق می کنند ولی
نه در روزنامه ها و صفحه های اجتماعی.
اما حسودان بطور غیر مستقیم و مخالفان مستقیم ، به ایشان حمله می کنند، حمله های
مستقیم خب آشکار است و موضع نویسنده اش معلوم می شود، ولی عده ای آنچه را که
خود نمی کنند و نکرده اند و یا جرات انجام آن را ندارند، از آقای فرهادی توقع دارند
و گویا از ایشان طلب کار هستند!
مثل:
نامه ای که به آقای روحانی نوشته اند، اگر از روی «حسابگری» و یا « بده بستان ها در
عرصه سینما و لطمه به جایگاه این صنف...» نیست! می توان به ایشان تبریک گفت!
به دوستان تان بگوئید در حراج های هنری ساختگی شرکت نکنند!
به این معنا جناب آقای فرهادی... بد نیست مرز خود را، با جریان های سیاسی اقتصادی و
فرهنگی ای که به تثبیت اختلاف طبقاتی، رواج پول شویی و ... کمک میکنند، پر رنگ تر کنند.
ترتیبی اتخاذ کنند که قرارداد حق پخش فیلم «فروشنده» با ... فسخ شود.
آقای فرهادی به آن ها که اصطلاحا" «هنرمندان» نامیده میشوند، توصیه کنند
که با غارتگران بیتالمال، و آقازاده ها همکاری نکنند.
از دو بازیگر فیلم فروشنده... بخواهند از دستمزد های میلیاردی شان، صرفنظر کنند.
از مشهور های صنف خود بخواهند که چنین کنند و چنان نکنند.
از اعتبار بین المللی که به واسطه «همه مردم ایران» به دست آورده اند...
و نه از جلب رضایت مشتی خانم و آقای جشنواره ای...
بدیهی ست، بیان ابعاد فاجعه بار سیاست های نو لیبرالی و ...، از زبان ایشان میتواند
حجم گسترده تری از نا آگاهان را نسبت به عمق فاجعه جاری در کشور حساس و آگاه کند...
****
معلوم نیست که این نوشته انتقادی در صفحه نگاه نخست در روزنامه جهان، نوشته از خود
نادر فتوره چی هست یا از مدرس علوم سیاسی، دکتر هرسنی.
آیا نادر فتوره چی خود را پشت اسم این مدرس علوم سیاسی مخفی کرده است
و یا مقاله از آقای هرسنی هست؟
اگر مطلب را آقای مدرس علوم سیاسی نوشته باشد که به دو دلیل نبایستی می نوشت:
یک، استاد علوم سیاسی است. دو، در ایران زندگی می کند و می داند که نمی شود
هیچکدام از این تمایلات نویسنده را از آقای فرهادی توقع داشت.
اگر هم خود آقای نادر فتوره چی نوشته است که پُر از عقده است و توقعات بی جا و تهمت.
...
آیا شما می توانید برای دوستان خود تکلیف تعیین کنید که چه بکنند که از آقای فرهادی
توقع آن را دارید؟
نه اتهام «از روی حسابگری» به فرهادی بزنید و نه تمایل به تشویق را نشان بدهید.
حالا توقع دارید که آقای فرهادی با سازمان ها در گیر شود که چرا پول شوئی می شود؟
در حالی که رهبر کشور گفت که این قضیه ها را کش ندهید، فرهادی چه کاره هست
که بتواند کاری بکند؟
فسخ قرار داد پخش فیلم، که کلی خسارت و زیان بدنبال دارد و چرا؟
از بازیکنان فیلم فروشنده بخواهد که دستمزد کار خود را نگیرند چون سرمایه گذاری
مشکوک است.
به هنرمندان بی احترامی کرده و آن ها را «به اصطلاح هنرمند» نامیده است.
مگر آقای فرهادی چه موقعیتی دارد که از هنرمندان بخواهد که چنین کنند و چنان نکنند.
خب، حالا که آقای اصغر فرهادی یکی از فاجعه ها را بیان کرده است، خیلی ها بیش از کیهان
شریعتمداری با بهانه هايی بیشتر، به آقای اصغر فرهادی تاخته اند که چرا چنین است
و چرا چنان نه...
/////
آقای اصغر فرهادی هنرمندی است که نامش و کارش برای ایران افتخار آورده است و
ما می بایستی به عنوان ایرانی به وجود ایشان افتخار کنیم و
نه اینکه با مخالفان ایشان هم صدا شویم.
آقای فرهادی به یکی از بلاها و مشکلات بزرگی که در ایران وجود دارد اشاره کرده است،
آیا شما انتقاد کنندگان به فرهادی، خودتان در جائی به یکی از این صد ها بلا و مشکل
ایراد گرفته اید و اعتراض کرده اید؟ مثل:
بیکاری مردم و فراوانی و ارزان بودن مواد مخدر در کشور و اعتیاد تعداد زیادی از مردم
و حتی بچه های مدرسه.
اختلاس های فراوان و همه جانبه در همه جای کشور و بی توجهی به اختلاس کننده ها.
هنوز خراب ماندن خوزستان نزدیک به سی سال بعد از جنگ با عراق و در همین زمان
آباد شدن مجدد لبنان با پول ایران.
کم آبی و بی توجهی های مسئولین به آب آشامیدنی آلوده و گل آلود در شهر های مختلف.
هزینه و خرج ساختن سی هزار خانه و بیمارستان و پنج مدرسه فقط در کشور مالزی، کاراکاس.
ساختن خانه ها و بیمارستان ها و جاده ها در کشور های مختلف جهان با پول ایران.
نداشتن امکانات در مدرسه ها و بیمارستان ها در بسیاری از نقاط کشور خودمان.
هزینه کردن بیش از دویست میلیارد دلار برای انرژی اتمی که از شعار های روز شده بود، -
انرژی هسته ای حق مسلم ماست. چی شد؟ همه را پوف کردند و به هوا دادند.
چندین مورد آشکار و درد آور دیگر که در این جا نوشته نشده است.
در کدام یک از این مورد ها، قدم پیش گذاشته و اعتراض کرده اید که حالا به یکی مثل
اصغر فرهادی که یکی از این درد ها را بیان کرده است، ایراد می گیرید و اعتراض می کنید
که چرا بقیه درد ها را نمی گوئی؟
جعفر پناهی به دلیل این که گویا می خواسته فیلمی بسازد که انتقادی و بر علیه ایران
می توانسته باشد به بیست سال محرومیت از فیلم سازی محکوم شد،
ممنوع الخروج از کشور و ممنوع المصاحبه شد.
این جا ایران است.
به اصغر فرهادی ها ایراد نگیرید، بفرمائید خودتان نامه بدهید و اعتراض کنید.
..
سوز
۱۵ دی ۱۳۹۵- 04.01.2017
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر