۱۳۸۷ شهریور ۲۹, جمعه

دوزخ

دوزخ
..
با درود به …
چقدر زحمت کشیدی ، با حروف و علامات کیبورد ،
گیتار باین قشنگی درست کردی
آفرین
نوشته ات پر از نکات مثبت و امیدوار کننده است ولی
با بدبینی گفته میشود .
نوشته بودی یک دوزخی هستی که آتش ها از تو فراری
هستند ، آنطور که می گویند ، آتش ها در دوزخ هستند
وحالا اگر از تو فراری هستند ، پس تو در بهشتی و خودت
نمیدانی ، شاید تصور می کنی که جایت در دوزخ است.
.
بتاریکی یه دور و برت نگاه کن ، ستاره ها را ما ، در تاریکی
می بینیم ، حال که در تاریکی هستی ، ستاره هایت را بشمار .
از منهای بی نهایت می آئی بطرف ، صفر ، و دوباره بر می گردی
به سمت منفی بودن ، خودت را در آئینه تماشا کن ، حتما
زیبائی هائی در آن پیدا خواهی کرد.
.
در شعری گفته اند :
از دوزخیان پرس که ا ِعراف ( برزخ ) بهشت است.
اگر خود را در برزخ حس می کنی ، خوشحال باش که ،
پس جهنمی نیستی.
حال که باد در دست داری ، سوی دوزخ به وَزان که گرمای
آتش را از تو دور کند و هم بادی به دوزخیان برسد که
باعث خوشدلی اندک آنان باشد و شاد باش که
تو برای آنها دلخوشی فرستادی.
.
چه خوب است که سلول هایت بهشتی است ،
پس دوزخی نیستی ، آتش ها هم که از تو فراری هستند ،
اینهم دلیلی که دوزخی نیستی . علفی هم که لاله وار
قد بکشد ، در دوزخ یافت نمی شود.
.
پس در بهشت هستی ولی  باور نداری ،
دوست داری احساس دوزخی داشته باشی .
به دور و برت نگاه کن .
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبائی رسند
( شعر از : هـ . ا. سایه )
موفق باشی
..
سوز
01:10 – 03.09.2008  

هیچ نظری موجود نیست: