۱۳۸۷ بهمن ۱۴, دوشنبه

‫ایرانی

‫ایرانی
‫..
‫با هم زبانی صحبت می کردیم ، صحبت افتاد به اصفهان ، و من
‫از شیخ بهائی و هنری که او از خود بجای گذاشته است تعریف کردم
‫و به روح پاک آن بزرگ مرد درود فرستادم .
در جا ، اون هم صحبت ، زبان ‫به بدگوئی از آن بزرگ مرد باز کرد .
حرفش را قطع کردم ولی او ادامه داد .

‫گفتم آثار تاریخی از چند صد سال پیش از او بجای مانده است ،
منار جنبان ، ‫کاخ چهل ستون ، مسجد شیخ لطف ا... ، میدان نقش جهان،
حمام شیخ بهائی . او می گفت : این ها همه هیچ ، او ( شیخ بهائی )
چرا فرمول حمام شیخ بهائی ‫را به مردم نداد که مردم از آن استفاده
کنند ، پس او آدم خوبی نبوده ، بقییه ‫کار هایش هم بدرد نمی خورد .‫
گفتم آقا جان، تو مثل مامور بیگانگان صحبت می کنی ‫و مانند آنان
بر هرچه که برای ما و تاریخ ما افتخار هست ، یک عیبی می گذاری
‫و از ارزش آن کم می کنی ، مگر تو ایرانی نیستی ؟

‫گفت چرا من ایرانی هستم ، در ایران بدنیا آمده ام و در ایران بزرگ
شده ام . ‫گفتم آقا جان ، در ایران بدنیا آمدن دلیل ایرانی بودن تو نیست،
زیرا که از ‫افتخارات ایران به بدی یاد می کنی ،
به زبان فارسی صحبت کردن تو دلیل ‫ایرانی بودن تو نیست ،
زیرا بزرگان تاریخ ایران را به کوچکی یاد می کنی .

‫ایرانی کسی است که به ایران و مفاخر آن افتخار می کند ،
از بزرگان ایران و تاریخ چند هزار ساله آن ‫به خوبی و
نیکی یاد می کند .
‫اون پروفسور آرتور پوپ آمریکائی ، یک ایرانی ست که سال ها
از عمر خود را ‫در بازشناسی تاریخ ایران سپری کرده است ، و بعلت
علاقه زیادش به ایران ‫خواست که در ایران بخاک سپرده شود .
پروفسور پوپ و همسرش " آکِرمان" در کنار ‫زاینده رود
بخاک سپرده شده اند .

پروفسور پوپ ، پروفسور " ریچارد فرای"
و ‫پروفسور " رومن گیرشمن " ایرانی هستند
که احترام بسیار به تاریخ ‫ایران می گذاشته اند ،
نه توئی که به دانشمندان و افتخارات ایران بد می گوئی .
‫..
‫سوز
۱۳ بهمن ۱۳۸۷ - ‫ 01.02.2009

هیچ نظری موجود نیست: