آزاده گان
..
در کشور های دیکتاتوری و یا رهبر مداری
آزاده گان انسان هائی هستند که بجرم انسان دوستی، بجرم اعتراض
به نادرستی در کار ِ قدرت مداران، از اجتماعی آزاد، جدا نگهداشته
می شوند. از داشتن آزادی های طبیعی و معمولی محروم میشوند،
برای خوابیدن شان و بیدار بودن شان زمان گذاشته شده است.
برای خوردنشان تصمیم گرفته می شود، برای دستشوئی رفتن شان
زمان و تعداد تعیین شده است. با تحقیر با آنها صحبت می شود، با
تهدید با آنها صحبت می شود.
وعده های برگشتن به حق استفاده از آزادی های معمولی بهشان
داده می شود. امید های بدست آوردن امکانات ِحمایت و برخورداری
از مزایائی دیگر، بآنها وعده داده می شود، و اگر قبول کردند که به
اشتباه خود اقرار کنند و بی نقص بودن پیشوا و رهبر را تایید کنند:
فیلم و داستان از آنها بدیگران نشان میدهند که دیگران را از اقدام
به چنین اعتراضی باز دارند و آنهای دیگر را که اعتراض کرده اند و
هنوز مقاومت می کنند به همکاری راغب و مایل سازند.
"همیشه روش ِ کار در مورد مخالفان دیکتاتور یکسان است."
مقاومت کردن در مقابل قبول نادرستی، باعث شکنجه های بیشتر ِ روحی و
بدنی میشد و میشد تا جائی که توان ایستادگی در آن ساعت
تمام می شد و فرد مقاوم، بی هوش و بی حرکت باقی بماند،
آنوقت فرصتی داده می شد تا بدن، خود را باز سازی کند ،
و وقتی که توان تحمل شکنجه را داشت،
دوباره شکنجه آغاز می شد.
در نهایت شکنجه ها، فرد را از خود بیگانه می ساخت و به قبول ِ
هر چیزی راضی می شد. یا این که روح مقاومت آنقدر بالا بود
که شکنجه، عمر فرد مقاوم را به پایان می رساند.
بسیار بسیار کم پیش آمده است که مقاومت کننده ها،
شکنجه گر را از رو برده باشند، زیرا شکنجه گر همواره به نوع
دیگری از شکنجه روی می آورده که امید داشته توسط آن
بتواند مقاومت فرد آزادی خواه و مبارز را در هم بشکند.
آدمهای خطاکار ِ دیگری، مثل دزد و متقلب و خلاف کاران دیگر،
غیر از مخالفان سیاسی، در زندان شکنجه دریافت نمی کنند.
در یک کشور دیکتاتوری، آزادگان در بند هستند.
شکنجه برای وادار کردن افراد آزاد اندیش، آزاد فکر،
و آزادی خواه است، تا حاکم منطقه یا کشور را تایید کنند و
از او اطاعت کنند و بکار او ایراد نگیرند.
پس وجود کشور های دیکتاتوری مخالف آزادی است
پس کشور های دیکتاتوری اصلا نباید وجود داشته باشند.
..
سوز
20 اردیبهشت 1389 - 10.05.2010
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر