۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه

گردش

گردش
..‫
کرده ای بر ما سپر، دیواره یه اندوه را
‫بهر باد تند هم ، گستراندی کوه را‫
دور، و، چرخ باد را ، گیرد آن کوه بلند‫
تندی آمال ، غم ، می کاهد به چند‫
هستی یه ما جملگی ، بر آب بود‫
پیکر ما اندکی ، از خاک بود‫
آیه یه ، اِنا اِلیه راجعون‫
خیزش و برگشت باشد ، خاک دون‫
خاک ماه ، مانند این خاک زمین‫
جمله یه افلاک ، نی باشد جزین‫
گردش هر ذره ای دور ِ یکی ست‫
گردش آن جمع را ، بر دیگری ست‫
هر یکی ، خواهد نماید از مدار ِ خود فرار
شمع جاذب می کِشَد ، آنرا و دُورَش را قرار‫
هر یکی پروانه یه شمع وجود دیگری ست
‫گردش انجم ، بدور دیگری را ، رهبری ست‫
جمع این مجموع ، گَََردَد ، گِردِ آن‫
این جهان گَردَد بر دیگر جهان‫
جمله یه افلاک هم ، ازیک دگر ‫دور می شوند
تا از آنسر باز، روی در رو می شوند
‫‫این همه دوری ، جستندی ز ِ هم‫
عاقبت زان سر، رسیدندی به هم
آنچنان نزدیک ، کز تنگی یه جا‫
انفجار آید ، باز افتندی ، جدا‫
جمع گشتن ، در پی آن انبساط و انفجار‫
بارها بودست و کی باشد نهایت ، یا قرار
‫..
‫سوز
۱۰، دی ، ۱۳۸۷ - ‫30.12.2008

هیچ نظری موجود نیست: