گردش
..
کرده ای بر ما سپر، دیواره یه اندوه را
بهر باد تند هم ، گستراندی کوه را
دور، و، چرخ باد را ، گیرد آن کوه بلند
تندی آمال ، غم ، می کاهد به چند
هستی یه ما جملگی ، بر آب بود
پیکر ما اندکی ، از خاک بود
آیه یه ، اِنا اِلیه راجعون
خیزش و برگشت باشد ، خاک دون
خاک ماه ، مانند این خاک زمین
جمله یه افلاک ، نی باشد جزین
گردش هر ذره ای دور ِ یکی ست
گردش آن جمع را ، بر دیگری ست
هر یکی ، خواهد نماید از مدار ِ خود فرار
شمع جاذب می کِشَد ، آنرا و دُورَش را قرار
هر یکی پروانه یه شمع وجود دیگری ست
گردش انجم ، بدور دیگری را ، رهبری ست
جمع این مجموع ، گَََردَد ، گِردِ آن
این جهان گَردَد بر دیگر جهان
جمله یه افلاک هم ، ازیک دگر دور می شوند
تا از آنسر باز، روی در رو می شوند
این همه دوری ، جستندی ز ِ هم
عاقبت زان سر، رسیدندی به هم
آنچنان نزدیک ، کز تنگی یه جا
انفجار آید ، باز افتندی ، جدا
جمع گشتن ، در پی آن انبساط و انفجار
بارها بودست و کی باشد نهایت ، یا قرار
..
سوز
۱۰، دی ، ۱۳۸۷ - 30.12.2008
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر