۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه

ا‫نتقاد

انتقاد
‫..
‫یکی از دوستان پس از خواندن وبلاگ فارسی من،
زحمت کشیده و چنین گفته است .
‫البته انتشار گفته های ایشان، دلیل
‫تأیید آن از جانب من نیست .
‫.........
‫سعیدا، جان من، وارسته ای اما
تو آداب سخن دانی نمی دانی
‫گهی نظمی، گهی نثری، گهی فارغ ز ِ هر بندی
‫گهی نیما، گهی حافظ، تو از سعدی نمی دانی
‫گهی گیری ره جامی، گهی پویی ز بسطامی
‫گهی سامی، گهی تازی، ز خاقانی نمی دانی
‫به راه شاعران و نغمه پردازان این وادی
‫کنی پشت و زنی بهتان، تو بدنامی نمی دانی
‫اگر شاعر خوراکش بود نان و اندکی قاتق
‫توانگر هستی و ، درویش و ناکامی نمی دانی‫
‫عراقی هستم و ایران و ایرانی نمی دانم
‫کنی تعجیل در این راه پر آشوب و شرمندم
‫که از اول گمانم بود، ایرانی نمی دانی
‫..
‫رضا
‫14.12.2008

هیچ نظری موجود نیست: